30 08 2009
|
موضوع: گفتگو
|
محل انتشار: رادیو زمانه
|
نسخه چاپ
فاصله رهبر تا موضعی بیطرفانه، بسیار است
نگهدار: فاصله رهبر تا موضعی بیطرفانه، بسیار است
رادیو زمانه تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ شهریور ۱۳۸۸ گفت و گو با فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن
حسین علوی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
سخنان روز چهارشنبهی آیتاله خامنهای درجمع دانشجویان که در آن به ضرورت برخورد به آنچه «تخلفات بزرگ» نامیده و ازجمله رسیدگی به حملهی نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه اشاره کرده است، این مسأله را در محافل سیاسی مطرح میکند که آیا در مواضع رهبر جمهوری اسلامی نسبت به رویدادهای پس از انتخابات تغییری حاصل شده است یا نه؟
در گفت و گویی با فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن ابتدا این پرسش را در میان میگذارم که با توجه به اینکه آقای خامنهای در سخنان تازهی خود گفته است که پیشقراولان حوادث اخیر را به دست نشاندگی بیگانگان ازجمله آمریکا و انگلیس متهم نمیکند، آیا این به مفهوم زیر سوال بردن یکی از مهمترین اتهامات دادگاههای اخیر علیه شخصیتهای سیاسی نیست؟ و آیا میتواند تغییری جدی در مواضع او تلقی شود؟
فایل شنیداری این گفتگو را از این محل پیاده کنید
انتظار این بود که حقانیت، صحت، اصولیت و قانونیت دادگاههای اخیر در گفتار رهبر جمهوری اسلامی ایران مورد سوال قرار میگرفت و نه برعکس. یعنی این که رهبر جمهوری اسلامی ایران، تأمل و دغدغهای داشته باشد مبنی بر این که رفتار و گفتار خودش را با یاوههایی که در دادگاههای روزهای اخیر مطرح شد تطبیق بدهد.
البته به نظر من، تغییری در لحن و تا حدودی تغییر محسوسی در محتوای گفتار آقای خامنهای نسبت به گفتههایی که در روزهای بعد از ۲۲ خرداد و بهخصوص در نمازجمعهی معروف داشتند، به چشم میخورد.
ولی هنوز تا آنجایی که ما برسیم و بشنویم از رهبر جمهوری اسلامی ایران که موضعی عادلانه یا بیطرفانه نسبت به تنازعات موجود در درون سیستم جمهوری اسلامی ایران برقرار کردهاند، به نظر من فاصلهی بسیار است.
فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی
یعنی انتظار شما این بود که آقای خامنهای در حقیقت دوباره در موضع فراجناحی قرار بگیرد. به این ترتیب، صحبتهای اخیر ایشان تلاش موفقی در این زمینه نبوده، درست است؟
ببینید، انتظار من بر این مبنا که آقای خامنهای به جانبداری از یک جناح مبادرت نکند، نیست. انتظار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و آن ساختاری که طی سی سال همواره از زمان آیتاله خمینی و پس از آن در ایران کارکرد داشته و رهبر را نه رهبر یک جناح، بلکه رهبر مجموعهی جمهوری اسلامی ایران قلمداد میکرده، هست.
در قانون اساسی هیچ وظیفهای برای رهبری در این زمینه که در منازعات درون سیستم باید جانبدار جناح امنیتی ـ نظامی باشد، ذکر نشده است. رفتار آقای خامنهای بهخصوص در روندهای پس از انتخابات نوعی ـ حالا برخی بهعنوان رعب تفسیر میکنند، برخی بهعنوان دلبستگی تفسیر میکنند ـ به جناح امنیتی ـ نظامی که در رأس سازمانهای موازی امنیتی قرار دارند، تعبیر شد.
و وجدان عمومی جامعه این جور دریافت که آقای خامنهای، حالا یا به دلیل ترس یا رعب یا به دلیل دلبستگی، کلامی که از حلقومش بیرون میآید بازتاب خواستها، مطالبات و دیدگاههای جریان امنیتی ـ نظامی است.
این وظیفه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بههیچوجه با هیچ تعبیری از قانون در زمرهی وظایف رهبری قلمداد نشده بود. به نظر من تا حدی تعدیل نسبت به آن افراط در نقض قانون اساسی در رفتار رهبر جمهوری اسلامی ایران دیده میشود. ولی بههیچوجه تطابق با وظایف رهبری در مورد قانون اساسی ندارد.
نکتهی مهم دیگر اینکه آقای خامنهای اعتراضات اخیر منتقدان نتایج انتخابات را «هتک حرمت از نظام» دانسته و آن را مسألهی اصلی توصیف کرده است. با توجه به این جهتگیری، ذکر این نکته که دستگاههای امنیتی رفتارشان دقیق نبوده و مسألهی زندان کهریزک یا حمله به کوی دانشگاه باید مورد بررسی قرار بگیرد، تا چه حد از نظر سیاسی در فضای کنونی ایران میتواند تأثیرگذار باشد؟
این نکات، یعنی تأکید بر اینکه در کهریزک قتل و شکنجه صورت گرفته، و تأکید بر این نکته که حملهی به کوی دانشگاه غیرقانونی بوده و ظلم بوده، به نظر من نکتهی برجستهای است و باید مورد توجه قرار بگیرد. هر تحلیلگر و فعال سیاسی باید با دقت این نکات را که نکات تازه هستند در رفتار آقای خامنهای مرد توجه قرار دهد.
عنصر اصلی در این تغییر محسوس در رفتار آقای خامنهای نسبت به آنچه در نماز جمعه گفتند، تأکید بر همین دو ظلمی که بر جامعه و بر معترضین رفته است دلالت دارد. ای کاش، همان طور که در صحبت قبل میگفتم، به بیدادگاهی که قتلگاه عدالت و حقیقت هست هم اشارهای میرفت که این بساط چیست؟
انتظار میرفت که درمقام و موضع رهبر جمهوری اسلامی این موضوع را هم داشت. ولی ایشان میگویند که این ظلمها ظلمهای اصلی نیست و ظلم اصلی ظلمی است که بر آقای احمدینژاد رفته است!
یعنی وقتی وجدان عمومی قانع نیست که آنچه بهعنوان نتایج انتخابات اعلام شده، نتایج حقیقی و واقعی است، تلاش برای قانع کردن وجدان عمومی جامعه برای این که چه اتفاقی افتاده و حقیقت چه بوده، از نظر آقای خامنهای نوعی ظلم و ظلم اصلی تلقی میشود.
آقای نگهدار، برخی تحلیلگران قبلاً و بهویژه طی این هفتهها مطرح کردهاند که آقای خامنهای در مواضع خودش کاملاً مستقل نیست و تحت فشار برخی محافل قدرتمند ازجمله دستگاه امنیتی و نظامی و جناح راست است. آیا سخنان تازهی ایشان میتواند توجیهی براین مسأله باشد؟
من دراین زمینه باید مطلع باشم تا بتوانم قضاوت قطعی بکنم. دو نظریه وجود دارد. یکی این که آقای خامنهای اساساً و وجداناً با رفتاری که نهادهای امنیتی و تشکیلات امنیت موازی انجام میدهد، سازگاری دارد و آنها را برای حفظ نظام، حاکمیت و کشور مفید میشناسد.
برخی این تلقی را دارند که نه! آقای خامنهای هم، اسیری در چنگال این مافیای درون سیستم است. من اطلاع دقیق ندارم که این تعبیر درست است، این تحلیل درست است یا آن تحلیل. ولی این را میبینم که رهبر جمهوری اسلامی ایران میباید نسبت به مسایلی که وجدان عمومی جامعه را نگران میکند، ازجمله اتفاقاتی که در انتخابات میافتد، حساس باشد و اجازه بدهد که آن صدا هم مثل صداهایی که در روزهای اخیر از طریق دادگاهها و بهخصوص از طریق میزگردهایی که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کاملاً یکطرفه برگزار میشود، از رسانههای گروهی حرف خودش را بزند.
آقای مهدی هاشمی در برابر اتهاماتی که در دادگاه به وی عنوان شده است، تقاضا میکند، خودش تقاضا میکند که من هم بتوانم صحبت داشته باشم و آقای رهبر جمهوری اسلامی ایران نه تنها در زمینهی رساندن صداهای جناح معترض یا کسانی که حرفهای مردم را تا حدی منعکس میکنند هیچ نوع واکنشی نشان نمیدهد، بلکه خودش هم نیز تا امروز هیچ دیداررسمی یا دیدار غیررسمی با این بخش از جمهوری اسلامی ایران نداشته است.
اگر از من میپرسید که رهبر جمهوری اسلامی ایران با این سخنان در موضع معتدل قرار گرفته است یا نه، من میگویم کمی تغییر هست. ولی تا رسیدن به موضع معتدل که شواهدش دیدار با این بخش از رهبران سابق جمهوری اسلامی ایران باشد و اجازهی سخن گفتن به این بخش از نیروها در رسانههای آن، فاصله بسیار وجود دارد