07 04 2010
|
موضوع: برگرفته از مصاحبه تلویزیونی
|
محل انتشار:
|
نسخه چاپ
تائید توافق های هسته ای ژنو تصمیمی مثبت است
توضیح
مطلب حاضر عمدتا تکرار مواضعی است که در برنامه تفسیر خبر 6 آوریل صدای امریکا در مصاحبه با خانم ستاره درخشش مطرح کردم. از آنجا که برنامه های تلویزیونی فرصت طرح همه جانبه زوایا کمتر امکان پذیر است و نظر به حساسیت فوق العاده موضوع بر آن شدم که مطلب زیر را تنظیم و برای نشریه الکترونیک ایران امروز نیز ارسال کنم.
اجماع در زمینه سیاست هسته ای
به نظر من هیچ یک از جناح های حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و نیز هیچ یک از رهبران سبز در ایران در مورد توانمند کردن کشور به قدرت غنی سازی اورانیوم تردید ندارند و مصمم اند. حد اکثر انعطاف در برابر خواست توفق غنی سازی قبول یک تعلیق موقت است. مساله انباشت اورانیوم غنی شده در ایران یک مطالبه اساسی جمهوری اسلامی نیست و می تواند در ازای واکنش مساعد “جامعه بین المللی” ایران نیز پیرامون انتقال آن به خارج برخورد مثبت داشته باشد.
علت عدم اجرای توافقات ژنو
این که توافقات دیدار در ژنو در اکتبر 2009 میان ایران و 5+1 در مورد انتقال اورانیوم کم غنی شده به خارج به سنگ خورد و پیش نرفت به علت تغییر نظر یا زیادت خواهی 5+1 نبود. آنها موافق و خوش حال بودند. تصمیم گیری نهایی در ایران، به دلیل بحران سیاسی داخلی، ممکن نشد. و این قابل تاسف است. ایران کاملا می توانست توافقات انجام شده در ژنو را اجرا کند. اما بیم از این که مبادا اعتراض درونی برخیزد و تسلیم پذیری حکومت بر سر زبان ها افتد تصمیم گیری مثبت را غیرممکن کرد. ایکاش چنین فشاری به وجود نمی آمد.
علت شتاب امریکا برای قطع نامه تازه
به دلیل وضعی که در ایران هست برای آقای اوباما مسلم شده که فعلا امکان پیشرفت در مذاکره با ایران وجود ندارد. از سوی دیگر برای دولت ایالات متحده پیشرفت در زمینه مساله صلح خاورمیانه و تاسیس دولت مستقل فلسطینی کلید ثبات سیاسی و امنیتی در منطقه است. اما این خواسته امریکا با مقاومت سرسختانه دولت دست راستی اسرائیل روبروست. این دولت توقف شهرک سازی در سرزمین های فلسطینی را عملا با توقف غنی سازی در ایران گره زده.
اسرائیل فشار می آورد که اگر مساله هسته ای ایران رها شود روند صلح خاورمیانه رها شده است. تدبیر دولت اوباما این است که با گذراندن قطع نامه های تحریمی از شورای امنیت این اطمینان را در فضای بین المللی غالب سازد که این نیست که امریکا دشمنان اسرائیل در منطقه را آسوده گذاشته و فشار خود را بر دولت اسرائیل متمرکز کرده است.
به نظر می رسد امریکا برای همراه کردن چین و روسیه برای گذرانیدن یک قطع نامه دیگر از شورای امنیت را با قاطعیت، شتاب و موفقیت عمل می کند. امضای قرارداد کاهش عظیم زرادخانه های هسته ای، یک سال پس از الغاء برنامه سپر موشکی، بزرگ ترین و قاطع ترین گام برای همراه کردن روسیه است. به علاوه عزم قاطع دو قدرت اصلی هسته ای جهان برای جهانی غیرهسته ای انتظار بیشتری برای همراهی همه کشورها، من جمله ایران، با این روند پدید خواهد آورد.
اثر تحریم ها
هیچ تحریمی هر چه قدر هم ناچیز حاوی زیان های ملی است. این که کسی مدعی شود از این تحریم ها ایران سود می برد و یا هیچ اثری بر ایران ندارد خلاف واقع است. این که تحریم “بهتر” است یا “حمله نظامی” مثل این می ماند که بپرسیم شما از بیشتر فحش خوردن لذت می برید یا کتک خوردن؟ شهروندان هیچ کشوری را پیدا نمی کنید که تحریم به سود کشورشان باشد. تحریم قطعا به سود رقبای منطقه ای ایران تمام خواهد شد. به خصوص به سود اقتصاد آنهاست. در در دوران 30 ساله پس از انقلاب که غرب و به ویژه امریکا تحریم هایی را علیه ایران اعمال کرده است ترکیه و امارات و نیز روسیه و چین و هند و مالزی و کره و امثالهم از آن تحریم ها بشدت منتفع شده اند. این تحریم ها نه تنها رشد اقتصادی کشور را کند کرده، و ظرفیت های استفاده نشده اقتصاد را بیشتر کرده است، بلکه فعالیت اقتصادی را برای ایران در مقایسه با کشورهای مشابه گران تر کرده است. به زبان دیگر تحریم بر اقتصاد ایران، بر قدرت نسبی ایران در دراز مدت تاثیر منفی دارد و این حقیقت با هیچ استدلال و هیچ ترفندی قابل نفی نیست.
اما قبول کنیم که مقصود از تحریم صرفا وادار ساختن ایران به توقف غنی سازی و وادار سازی ایران به دست برداشتن است باید گفت تحلیل روندها و رفتارهای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نشان نمی دهد که برای جلوگیری از تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت ایران اعلام کند که توقف غنی سازی را می پذیرد. بنا بر این غیر قابل پیش بینی است که قطع نامه تازه، در فضای سیاسی فعلی، به هدفی که به خاطر آن به تصویب میرسد (توقف غنی سازی) دست یابد.
از سوی دیگر درست کردن و حفظ یک اجماع جهانی در شورای امنیت ملل متحد به عنوان کشوری که از بند هفتم منشور ملل متحد تخطی می کند، و حفظ این حالت برای سال ها، نگاه داشتن کشور در یک وضعیت خطرناک است. زیان اجماع بین المللی علیه ایران و صدور قطع نامه تحت بند 7، صد بار از زیان های اقتصادی تحریم ها سنگین تر و جدی تر است.
نگرانی های بی پایه
پیرامون وضعی که در شرف تکوین است رهبران کشور و رهبران سبز چه باید بکنند؟
چنانکه اشاره شد به نظر میرسد جناح ها در نظام جمهوری اسلامی فکر می کنند از هر توافقی با جامعه بین المللی در مورد برنامه هسته ای دفاع کنند طرف های دیگر آن را مورد تعرض قرار داده و آن را به تسلیم طلبی و باج دهی تعبیر خواهند کرد. این نگرانی ناشی از آن است که جناح های جمهوری اسلامی - درست مثل اقشار اجتماعی ما - روی تاثیر عامل بین المللی در اوضاع داخلی کشور تصوری اغراق آمیز و بشدت اشتباه در سر دارند.
در تاریخ ما نه تنها در میزان تاثیر امریکا و انگلیس در کودتای 28 مرداد اغراق شده، نه تنها عده بسیاری عدم حمایت کارتر از شاه را عامل بسیار مهم سقوط او تلقی می کنند، بلکه بسیاری حکومتیان فکر می کنندجنبش سبز و اصلاح طلبی نیز اساسا یک پروژه امریکایی-انگلیسی است. بسیاری از مخالفان نیز فکر می کنند اگر توافقی میان دولت احمدی نژاد با 5+1 به دست آید آن دولت ماندگار می شود و اگر توافقی نشود بهتر می توان از پس آن برآمد.
توصیه های سیاست گذاری
زیان اصلی از هرگونه افزایش تنش در مناسبات بین المللی بیش از همه نصیب جنبش سبز است. رهبران سبز باید از توافقات معوقه ژنو حمایت می کردند. البته هنوز هم دیر نیست. این ارزیابیکه عدم توافق دولت فعلی با 5+1 در وضع فعلی ممکن است شرایط بهتری برای کشور و جنبش در بر داشته باشد بی پایه است. صدور قطع نامه دیگری در شورای امنیت، هم برای ایران، هم برای دموکراسی برای ایران، برای جنبش حق طلبانه سبز زیانبار است.
به نظر من شایسته است تمام گرایش های سیاسی کشور با صراحت و روشنی توافقات اکتبر 2009 ژنو در مورد مبادله اورانیوم را رد نکنند و برای اجرای آن راهگشایی کنند. این رویکرد را می توان و باید به کل مناسبات ایران و امریکا، به خصوص در زمینه همکاری برای تامین صلح، امنیت و ثبات در عراق و افغانستان، بسط داد. مبنای مخالفت یا تایئد این همکاری این نیست که دولت احمدی نژاد مجری احتمالی است یا دولت دیگری. چنین روندی چون به سود کشور و به سود صلح است باید پی گرفته شود. تاخیر در پی گیری این مواضع سیر رویدادها را در سمتی پیش خواهد برد که هم به زیان کشور است هم به زیان تقویت اعتماد میان گرایش های سیاسی عمده.