29 11 1978  |  موضوع: بیانیه تحلیلی  |  محل انتشار: سازمان چریک های فدایی خلق ایران  |  نسخه چاپ  

هر سازشی با رژیم خیانت به آرمان مردم است


سند حاضر در آذرماه 1357؛ حدود 2 ماه قبل از پیروزی انقلاب، تحریر شده و انتشار یافته است. متن اعلامیه توسط فرخ نگهدار تهیه شده و در هیات رهبری سیاسی سازمان چریک های فدایی خلق تصویب شده است. نامه در شرایطی تحریر و تصویب شده که مسوولین سازمان هنوز همگی مخفی و مسلح بوده اند. این سند با وضوح بسیار روحیه فوق رادیکال، انقلابی و ضد اصلاح طلب حاکم بر سازمان و بر اندیشه راهنمای نویسنده را بازتاب می دهد. بیانیه دیگری که چند هفته بعد، توسط علیرضا اکبری شاندیز، عضو دیگر رهبری سیاسی سازمان چریک های فدایی خلق، علیه دولت بختیار تحریر شده بود نیز کاملا با همین روحیه بازتاب می دهد.  


زبونی رژیم در مقابله با جنبش و بحران عمومی کنونی، ادامه پیروزمندانه و پر توان اعتصاب و تحریم همگانی و به‌ویژه عظمت تظاهرات چندین میلیونی روزهای نوزدهم و بیستم آذرماه بیانگر زمینه تحولاتی است که می‌تواند به انجام تغییرات معین در ساخت قدرت سیاسی حاکم و ترکیب فعلی آن بیانجامد. مضمون این تحولات از یک سو گویای عقب‌نشینی دامنه‌دار و مصالحه‌جویانه رژیم فاشیستی مزدور و از سوی دیگر بیانگر قدرت عظیم خلق در مقابله با ارتجاع و گام‌هائیست که جنبش خلق در برابر زبونی رژیم می‌تواند به سوی پیروزی به پیش بردارد.
سرنوشت این تلاش دوران‌ساز خلق، پیروزی یا شکست او، مستقیما به میزان آشتی‌ناپذیری عناصر رهبری جنبش انقلابی و دموکراتیک کنونی خلق ایران در برابر امپریالیسم و ارتجاع، بستگی دارد.
در این میان خیل حاشیه‌نشینان جنبش که تازه سر از خواب سنگین زمستانی بر داشته‌اند، پا به میدان مبارزات به اصطلاح سیاسی نهاده، بدون داشتن هیچ حقی به گردن مردم و بدون داشتن هیچ پایگاهی در درون خلق، خود را رهبران جبنش پنداشته تعیین ترکیب کابینه و تشکیل حکومت ائتلافی و تعیین شکل دولت آتی را وظیفه خود تصور کرده‌اند!
از آنجا که بر مبنای شواهد موجود گمان می‌رود این نیروها، که بنابه ماهیت‌شان تا به امروز هیچ نشانی جز سازشکاری و فرصت‌طلبی از خود بجای نگذاشته‌اند، در این مقطع بحرانی به یاری رژیم شتافته و به رفع بحران از طریق مصالحه کمر بسته باشند و با توجه به مانورهای ماهرانه‌ای که هیات حاکمه و برخی رادیوها و منابع خارجه هر کدام به دلائل مختلف برای دگرگونه جلوه دادن نقش و اهمیت این محافل در جنبش و کسب محبوبیت برای آنها در پیش گرفته‌اند. سازمان چریکهای فدائی خلق ایران” وظیفه خود می‌داند، برای تحکیم صفوف رزمندگان واقعی راه رهائی خلق، با افشای هویت و موضع واقعی این محافل، چه داخلی و چه خارجی، که خواسته یا ناخواسته، نقشی جز به انحراف کشیدن افکار عمومی و نهایتا خام کردن و خفه کردن جنبش توده‌ای ندارد، این دوستان دروغین خلق را به آنها بشناساند و بدین وسیله همه طرح‌ها و توطئه‌هائی را که ممکن است یک بار دیگر مبارزات خلق قهرمان ما را در دریائی از خون خفه کند، برملا سازد.
* * *
امروز که ماهیت رژیم و نقش ارتش مزدور و ضرورت مبارزه در راه سرنگونی رژیم و اشکال عملی و موثر این مبارزه بیش از هر زمان دیگر برای خیل عظیم توده‌های مردم افشا و درک شده است،
امروز که رژیم مزدور بیش از هر زمان دیگر زیر ضربات مرگبار جنبش انقلابی خلق به لرزه در آمده است،
امروز که ارتش ضد خلقی و دست نشانده امپریالیسم به عمده‌ترین عامل کشتار و سرکوب خلق بدل گشته است،
امروز که رشد تضادهای درون هیات حاکمه، رمق رژیم را در مقابله با جنبش انقلابی خلق و سرکوب آن، به پایان می‌برد،
امروز که شرایط و مقتضیات بیش از هر زمان دیگر مسلح شدن مردم و آغاز جنگ مسلحانه علیه رژیم دیکتاتوری وابسته به امپریالیسم را ایجاب کرده است،
ادامه مبارزه هر چه پیگیرتر با دشمن مفتضح شده از یکسو و افشای ماهیت تمام کسانی که تحت عنوان دوستان مردم تلاش دارند مبارزه را از مسیر اصلی، یعنی سرنگونی رژیم شاه و نابودی ابزار اعمال قدرت امپریالیستی _دستگاه بوروکراسی و ارتش_ منحرف نموده و بدین وسیله با فریب مردم و سازش با امپریالیسم به مقاصد ضد مردمی خود دست یابند از سوی دیگر، وظیفه تمام نیروهای مبارز و انقلابیست.
به ویژه پس از روی کار آمدن دولت نظامی برای مردم بیش از هر زمان دیگر روشن گشته که این رژیم سر تا پا مسلح را که حافظ و نگهبان منافع امپریالیست‌هاست، توسل به روش‌ها و تاکتیک‌های قانونی، محافظه‌کارانه، سازش‌کارانه، مسالمت‌جویانه و اصلاح‌طلبانه متلاشی نخواهد کرد.
پناه بردن کامل رژیم به حکومت نظامی، دولت نظامی و ارتش، بیانگر آشتی‌ناپذیری خلق و رژیم وابسته به امپریالیسم شاه است که جز سرنگونی رژیم ضد مردمی علاج نخواهد شد.
این رژیم جنایتکار، با اتکا به ارتشی که سرکردگان آن جز فن سرکوب و کشتار توده‌ها چیز دیگری از مربیان آمریکائی و انگلیسی خود نیاموخته‌اند، ثابت کرده است که قطعا در تدارک جنایاتی بسیار بزرگ‌تر از 20 تیر، 28 مرداد، 15 خرداد و 17 شهریور در روزهای اخیر خواهد بود.
امپریالیسم ممکن است با تکیه بر ارتش چند صباحی دیگر از سقوط شاه جلوگیری نماید ولی هیچ حیله تبلیغاتی و سیاسی نمی‌تواند حتی ذره‌ای هم از کینه عمیق مردم نسبت به شاه بکاهد. مردم ما با تحمل رنج‌ها و محرومیت‌های بی‌شمار و به قیمت خون بهترین فرزندان این سرزمین دشمنان واقعی و عاملین اصلی تمام جنایات را شناخته‌اند. خواست واقعی مردم در فریادهای میلیونها توده که یک زبان شعارهای “مرگ بر این سلطنت پهلوی” و “این شاه آمریکائی اعدام باید گردد”، صراحتا اعلام شده است. قدرت عظیم خلق قطعا این احکام را به مرحله عمل در می‌آورد.
* * *
اما برخی محافل شناخته شده با استفاده از نتایج مبارزات مردم سعی می‌کنند با سازش و نگاهداشتن رژیم شاه تحت عنوان حکومت مشروطه سلطنتی و دفاع از قانون اساسی سهمی از قدرت شاه را به هر قیمت برای خود دست و پا نمایند.
راه‌های قانونی و پارلمانی که آنها در مقابل مردم می‌گذارند، راه مردم نیست. این راه راه منتظر الوزراهائیست که در 15 سال اخیر در فراق دستگاه شاه حسرت کشیده‌اند. آنها خواهان شرکت در دولت هستند نه سرنگونی رژیم منفور شاه و دار و دسته خودفروخته جنایتکارش که جز مردم‌کشی و سرکوب خلق هیچ نقش دیگری نداشته‌اند.
آنها در گذشته‌ای نه چندان دور هم این یاوه گوئی‌ها را تکرار کرده بودند، ولی مردم ما “مشروطه‌خواهان روز شنبه” را خوب می شناسند. راستی این آقایان تا امروز کجا تشریف داشتند؟ در شکنجه‌گاه های کمیته و اوین یا در قصرهای چندین میلیونی مجاور کاخ ذات القدس؟!
اگر در گذشته دفاع از احیای قانون اساسی و مبارزات متکی به قانون اساسی می‌توانست وسیله‌ای برای پیشبرد مبارزات مردم باشد. امروز که خلق یک زبان سرنگونی رژیم شاه و پایه‌های قدرت امپریالیستی او را طلب می‌کند، چسبیدن به شعار “قانون اساسی و حکومت قانون” ترمزی در مقابل مبارزات توده‌ها، خیانت به منافع خلق زحمتکش و بیانگر ارتجاع محض است. بی‌جهت نیست که امروز دولت نظامی شاه خود را مدافع سرسخت قانون اساسی معرفی می‌کند و دوستان واقعی مردم را با این حربه مورد تهاجم قرار می‌دهد.
مردم ما همچنین، مراجعی را که نسبت به آرمان‌های انقلابی آنها موضعی دو پهلو و ریاکارانه بگیرند محکوم کرده و آنها را از صفوف خود بیرون خواهد راند. معیار سنجش دوستان واقعی خلق، سازش‌ناپذیری و محکومیت قاطع رژیم وابسته به امپریالیسم شاه، این لانه گندیده و متعفن ارتجاع است. بعلاوه این مراجع هر قدر هم که در سخن بکوشند امروز خود را به مردم بچسبانند باز هم عمل و سوابق‌شان نشاندهنده ماهیت واقعی آنهاست.
حمله به دولت به دلیل عدم اجرای کامل قانون اساسی و موضع دو پهلو و تسلیم‌طلبانه در مبارزات فعلی و داشتن روابط مشکوک با وابستگان رژیم نشانه‌هائیست که بیش از هر زمان دیگر ماهیت واقعی این هواداران دروغین مردم را برای همگان برملا کرده است.
ترس از تکثیر مردم و به زبان دیگر نیروی مردم قادر است دوستان کاذب فراوانی برای مردم بتراشد، اما خلق ما در عمل نشان داده است که در تشخیص دوستان واقعی خود از دوستان دروغین تاکنون کمتر به خطا رفته است.
در بخش دیگر جنبش هم نغمه‌های ناساز سازشکاری و فرصت‌طلبی بگوش می‌رسد. از آن جمله است تز تشکیل دولت ائتلافی حزب توده که محتوی و رسالت آن حل بحران کنونی و حفظ رژیم بدون شاه و نجات سیستم است.
در مرحله کنونی از رشد مبارزات خلق، این فرصت‌طلبان واقعا مفلوک، که قدرت تطبیق شگرفی با همه چیز در خود احساس می‌کنند! به شیوه‌ای رندانه در سودای اغتنام فرصت و جا کردن خود در سیستم وابسته به امپریالیزم و جوش خوردن با آنند.
چرا این اصلاح‌طلبان “جان سخت” نقش و وجود ارتش سراپا مسلح دست نشانده امپریالیسم آمریکا، یعنی رکن اصلی قدرت شاه، عامل عمده سرکوب جنبش انقلابی خلق، اهرم واقعی حفظ دیکتاتوری، ادامه وابستگی و سلطه امپریالیسم را به روی خود نمی‌آوردند؟ زیرا آنها می‌خواهند ماشین دولتی را تصرف کنند نه این که آن را متلاشی نمایند.
زیرا برنامه آنان انجام اصلاحاتی است که خود امپریالیسم و ارتجاع داخلی، امروز برای نجات سیستم از خطر رویاروئی با انقلاب اجتماعی سراسیمه مجال انجام آن را می‌جویند زیرا اجرای این برنامه به متلاشی کردن ماشین حکومتی نیاز ندارد.
این ائتلاف _که از مشتی مهاجران عتیق، سازشکاران کهنه‌کار و بی‌رمق و رانده‌شدگان از درگاه شاه، به روی کاغذ تشکیل شده_ وظیفه عاجل خود را رفع بحران، اصلاحات سیاسی و رفرم‌های اقتصادی قرار داده و نابودی ارگان اصلی حفظ سیستم وابسته به امپریالیسم را به بعد موکول می‌کند یا اصلا به فراموشی می‌سپارد.
این طرح عملا می‌خواهد گریبان ارتجاع را از دست خلق رها سازد، به او فرصت دهد مواضع خود را تحکیم کند و در نهایت با یورش مجدد به خلق کار را به تکرار تلخ یک فاجعه تاریخی دیگر کشاند. آیا این همان خام کردن مردم و یک بار دیگر پروردن مار در آستین خلق نیست؟ بی‌جهت نیست که همه نیروهای خلقی این ورشکستگان جان سخت را همیشه با کینه خاصی از صفوف خویش رانده‌اند.
تمام نغمه‌های مهجور و ناهنجار حکومت قانون و سرنگونی دولت از راه‌های قانونی و مسالمت‌آمیز، استقرار حکومت وحدت ملی و ائتلاف ملی که سرنگونی کامل رژیم شاه و پایه‌های قدرت امپریالیستی او را مسکوت می‌گذارد و تنها احیای مشروطه‌ای گوش و دم بریده، با تثبیت رژیم بجای تثبیت شاه را مورد نظر قرار می‌دهد. در این شرایط هدف‌های ضدمردمی دنبال می‌کنند. بی‌پرده باید گفت هر کس چنین کند پنهان یا آشکار در نهایت تنها خواهان یک چیز است، جا کردن خود در سیستم و سهیم شدن در حکومت وابسته به امپریالیسم.
* * *
ما همچنین هر نوع برخورد و رابطه تائیدآمیز نسبت به رژیم شاه از جانب کشورهای سوسیالیستی را، به هر نیتی که باشد، بعنوان بی توجهی و برخوردی غیراصولی با مبارزه خلق خویش محکوم می‌کنیم. هر کشوری که امروز از مبارزات خلق ما در راه سقوط رژیم موجود حمایت نکند، در کنار مردم ما قرار ندارد.
مردم ما از مردم سراسر جهان، از کلیه نیروهای ترقی‌خواه، که امروز ناظر خیزش مجدد خلقی سرکوب شده‌اند، می‌خواهند که حمایت کامل خود را به هر شکلی که میسر است، از خواست حقه مردم ایران که سرنگونی خاندان کثیف پهلوی، استقرار دموکراسی واقعی خلقی و استقرار یک حکومت دموکراتیک واقعی است، ابراز دارند.
* * *
“سازمان چریکهای فدائی خلق ایران” که تنها راه رهائی مرم ایران را از بند ستم امپریالیسم و ارتجاع داخلی، جنگ مسلحانه توده‌ای می‌داند، هر نوع سازش با این نظم منفور و هر نوع توقف در مبارزه به خاطر نابودی کامل رژیم به لرزه درآمده شاه دیکتاتور و اربابان امپریالیستش را، به زیان مصالح و آرمان‌های مردم تلقی می‌کند.
ما هرگز مقاصد و نظریات خویش را پنهان نخواهیم ساخت. ما آشکارا اعلام می‌کنیم که تنها از طریق واژگون کردن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، دست یافتن به پیروزی قطعی مسیر است. بگذار طبقات حاکم در مقابل انقلاب دموکراتیک خلق بر خود بلرزند.
سازمان ما هر نوع تن در دادن به آشتی با رژیم را حتی بدون شاه، تلاشی می‌داند که مضمون آن خام کردن و خاموش کردن مردمی است که امروز حاضرند تا پای جان برای رهائی کامل خود بجنگند.
ارتجاع و امپریالیسم منافع بیکران خود را به راحتی رها نخواهند کرد. شاه گرچه در حفظ وضع موجود و تمرکز نیروهای سرکوب ارتجاع نقش بارزی دارد _و از این رو عزیزترین و مهم‌ترین مهره امپریالیسم در ایران است و به همین دلیل سرنگونی شاه خواست عاجل و فوری همه خلق‌های ایران است_ ولی با این همه باید هشیار بود که اربابان او جهت نجات سیستم و حفظ منافعشان ممکن است در این مقطع بحرانی زیر فشار متحد و یک‌پارچه 37 میلیون خلق ایران مجبور شوند جای او را به یک حکومت دیکتاتوری فاشیستی دیگر با ظاهری فریبنده و چهره‌ای ناشناخته دهند. این حقیقتی است که احتمال آن را نباید از نظر دور داشت. این واقعیتی است که دیگر خلق‌های ستمکش جهان با آن روبرو بوده‌اند.
نیروهائی که جز سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم شاه، جز رهائی کامل خلق، آرمانی در سر ندارند و صادقانه در این راه می‌جنگند هر تزلزلی، هر سازشی و هر ائتلافی با هر یک از ارکان نظم موجود (شاه، دستگاه بوروکراسی و ارتش سرکوب‌گر) را محکوم کرده، امروز وظیفه خود می‌دانند با تدارک اشکال عالی‌تر سازماندهی و مبارزه در مسیر بسیج مردم و آغاز جنگ مسلحانه، در راه استقرار یک حکومت دموکراتیک که منحصرا از نمایندگان واقعی و انقلابی تمام اقشار و طبقات خلق تشکیل شده باشد، گام بردارند.
این شرایط وظیفه سنگینی در جهت تبلیغ و ترویج باز هم وسیع‌تر ضرورت جنگ مسلحانه خلق به مثابه تنها راه رهائی و تدارک عملی آن به صورت بسیج و بهره‌گیری از حمایت مادی مردم و کمک به شکل گیری عناصر دفاع و حمایت از جنبش مسلحانه در میان تمام اقشار و طبقات خلق بر عهده همه پیشگامان جنبش انقلابی کنونی، همه عناصر آگاه، نهاده است.
این وظیفه‌ای است که امروز در مقابل تمام نیروهای مبارز و انقلابی قرار گرفته است. وظیفه‌ای که بدون انجام آن بی‌شک تمام تلاش‌های خلق ما بار دیگر در دریائی از خون خفه خواهد شد.
نابود باد جبهه سازشکاران و فرصت‌طلبان
مستحکم باد پیوند همه نیروهای مبارز و انقلابی خلق ایران
سازمان چریکهای فدائی خلق ایران
آذر ماه 1357






Bookmark and Share
©negahdar.net