24 12 2010
|
موضوع: یادداشت
|
محل انتشار: نشریه کار
|
نسخه چاپ
بیانیەهای اعتراض به سرکوب را طوری بنویسیم که همە امضاء کنند
دکتر فریبرز رئیس دانا کسی بود که با شهامت و صراحتی چشم گیر در نقد این طرح لب به سخن گشوده و آن را نوعی تقلید از طرح های نئولیبرالی دانستەاست. رئیس دانا را به جرم اظهار نظر فورا دستگیرکردند. عمل خودسرانەای که با اعتراض نه تنها هم فکران او مواجه است، بلکه از سوی طیف بسیار گسترده فعالان مدنی و سیاسی بشدت محکوم شناخته می شود.
متاسفانه استبداد حاکم بر کشور هرگونه زمینه را برای بحث و تبادل نظر کارشناسانه و تفصیلی بسته، و تهدید می کند با همه صاحب نظران همان خواهد شد که با دکتر رئیس دانا شده است. اما این رفتار – دست کم در خارج کشور – نباید و نمی تواند ما را به سکوت وادارد، و یا به این دلیل که حکومت فرصت به مخالفان نمی دهد ماهم نه فقط دولت را که خود طرح را همراه دولت محکوم کنیم.
عدەی زیادی از فعالان سیاسی و اجتماعی سرشناس مقیم خارج به حق ضمن محکوم کردن رفتاری که حکومت با رئیس دانا کرده است، در باره طرح هدفمندکردن یارانەها هم اظهار نظر کرده، اعلام می کنند: “این طرحِ غیر علمی و نابخردانه، به صورتی که در ایران در شرف تحقق است و از سوی بسیاری از صاحب نظران در راستای تحکیم اقتدار نظامی و سیاسی حاکم بر کشور ارزیابی می شود، منجر به کاهش رفاه همگانی و افزایش فشار بر طبقات زیرین جامعه خواهد شد.”
به نظرم می رسد ما باید اعتراض علیه رفتار سرکوبگرانه و استبدادی حکومت جمهوری اسلامی ایران را از دفاع از نظریات عزیز دستگیر شده، منفک کنیم. اعتراض علیه سرکوب وظیفه همگانی است، اما دفاع از این یا آن نظر وظیفه ای گروهی، و حقوق بشر امر مشترک همه ی گروەها و جریان های آزادیخواه است. چندی پیش دکتر ابراهیم یزدی را گرفتند و حق بود همه مشترکا اعتراض کنند، و محکوم بشمارند. امروز دکتر رئیس دانا را بردند و باز باید به اشتراک اعتراض کنیم، چه با او نزدیکی فکری وسیاسی داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
بدین منظور متن بیانیەها را باید طوری تنظیم کنیم که دفاع از مواضع ایدئولوژیک و سیاسی دکتر یزدی و یا دکتر رئیس دانا همراه نداشته باشد. باید محکوم کردن نفس دستگیری و سرکوب و اعمال فشار برای رهایی آنان مورد تاکید قرار گیرد. فقط در این صورت است که جنبش آزادی خواهان ایران از همکاری و اشتراک مساعی باز نمی ماند.
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) زمانی که پنج نفر از شهروندان ایران را به جوخه اعدام سپردند، فعالانه تلاش کرد تا طیف هرچه وسیع تری از سازمان های سیاسی پای اعلامیه مشترک امضاء بگذارند، و این یک تجربه موفق بود؛ مشروط بر این که این عمل هیچ توقع نزدیکی یا همکاری بدون توافق روی اصول خط مشی سیاسی تولید نکند، و به شرط این که هرگاه سازمانی بخواهد عدم شرکت سازمانی دیگر را شرط شرکت خود قرار دهند، دیگران – بی آن که همکاری را قطع کنند – اعلام کنند یک چنین شرط گذاری ضد دموکراتیک است و باید به آن پایان داد.
برخی دوستان می گویند باید با انعطاف برخورد کرد. آنها محکومیت، دستگیری و سرکوب را ارجح می شمارند و در باره مواضع سیاسی حساسیت به خرج نمی دهند، و در هر حال اسم خود را پای بیانیه می گذارند.
این تدبیر شاید برای برخی فعالین موقتا عملی باشد اما برای چهره های شناخته شده سیاسی عملی نیست. هرگاه محکوم کردن کشتار زندانیان کُرد با دفاع از حق جدایی همراه شود، هرگاه محکوم کردن ترور حجاریان با حمله به اصلاح طلبی همراه شود، قاعدتا نباید مدافعان حقوق قومی و اصلاح طلبان این نوع موضع گیری ها را امضاء کنند. و اگر چنین کنند این “سعه صدر” و “انعطاف” نیست، این خطای سیاسی است.
من تا آنجا که بتوانم به دوستان، یاران و مبارزانی که به خاطر ملاحظات حقوق بشری بیانیەهایی مغایر با دیدگاەهای شناخته شدەی خود را امضاء می کنند، مراجعه کرده و تلاش می کنم موضع گیری های عام حقوق بشری را طوری تنظیم کنیم که هیچ کس به دلیل اختلاف نظر در مسایل سیاسی از امضای آن صرف نظر نکند، و یا اگر امضاء می کند بتواند از مواضع سیاسی مندرج در بیانیه دفاع کند.
این بسیار طبیعی است که متن پیش نویس در دفاع از دکتر یزدی در محافل نزدیک تر به دیدگاه وی تهیه و به امضاء گذاشته شود، و دوستان و همفکران دکتر رئیس دانا برای تهیه متن و جمع آوری امضاء در دفاع از او سریع تر اقدام کنند. اما طرفین می توانند و باید در تبادل نظر با یک دیگر متن را طوری تعدیل کنند که وجه عام بیشتری بیابد. با امید به این که هرچه پیش رویم عده بیشتری از فعالان سیاسی و اجتماعی خواهان آن باشند که این متن بیانیەهای حقوق بشری هرچه کمتر حالت دفاع از مواضع برنامەای و یا نظریەهای خاص به خود گیرد، تا همگان بتوانند پای آن امضاء بگذارند.