19 03 2011
|
موضوع: تبریک نوروزی
|
محل انتشار: فیس بوک
|
نسخه چاپ
نوروز مبارک باد
فردا شب عید است و همه مردم مشغول تدارکات نوروزی. اول از همه باید نوروز را به همه هموطنان تبریک بگویم و آرزو کنم سالی به از سالی که گذشت داشته باشیم.
برای همه عزیزان و دوستان تعطیلات نوروزی خوب و دیدارهای شیرین و پرخاطره و برایم خودم فرصتی و توانی و نفسی بیشتر برای یک سال دیگر رکاب زدن در یک سربالایی تند آرزو دارم.
در مقام آرزو شاید خیلی آسوده تر حرف زد. اما در واقعیت این طور نیست. ایران سال سختی در پیش دارد. هم برای حکومت هم برای مردم. چالش های بزرگ در پیش است.
در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی تقریبا در همه کشورها بیداری آزادیخواهانه ی ملت ها یکی پس از دیگری علیه استبدادهای سالدار را به زیر می کشند و یا عقب می نشانند. بسیاری آرزو می کنند و برخی نیز بر این اعتقادند که این موج آزادیخواهانه، ایران را هم در بر گیرد.
اما به نظرم حساب ایران جداست. تحولاتی که اکنون در خاورمیانه عربی در حال انکشاف است در ایران 30 سال پیش انکشاف یافت و به انقلاب 57 منجر شد. ایران اکنون نه تنها از یک استبداد سیاسی که از یک شکاف اجتماعی نیز رنج می برد. دشواری ما فقط دشواری رابطه دولت – ملت نیست. رابطه ملت – ملت هم دچار شکاف و مشکل جدی است.
مشکل جدی این است که جامعه ما تحول یافته و اقشار سنتی بخش بزرگی از پایگاه خود را از دست داده اند اما به ضرب و زور اسلحه و پلیس و نیروهای امنیتی می خواهند تمام قدرت را حفظ کنند. این زیاده خواهی قابل دوام نیست. دیرتر یا زودتر این مقاومت حکومت شکسته می شود. این اقشار یک بار در 2 خرداد 76 عقب نشانده شدند و بار دیگر در 22 خرداد 88. اما هر دو بار اقشار سنتی با کمک نیروهای ارتجاعی و سرکوبگر یورش آوردند و مواضع خود را مستحکم کردند. در مثل فارسی می گویند “تا سه نشه بازی نشه”. حالا حکایت ماست. این بار که فصل انتخابات بشود خیلی احتمال دارد که موجی سنگین تر از 22 خرداد در سراسر کشور برخیزد و این بار با خود پیروزی بیاورد.
با این همه تصور نکنیم سال نود به نوعی همان نماد سمبلیک از دقیقه نود است. این قصه آزادی در ایران سر دراز دارد. مورد ایران یک نوع ماراتن فرساینده است. کار یک روز و دو روز یا کار یک زور و دو زور ن.
مساله این است که نه سبز تمام ایران است. “ضدسبز” هم تمام ایران نیست. اصول گرایان باید قبول کنند که نه تنها تمام ایران نیستند، بلکه اقلیت کوچکی هستند که نمی توانند با زدن و گرفتن کشتن سبزها، و با پس زدن و ندیده گرفتن اقشار رای دهنده به سبز حکومت کنند. سبزها هم باید نشان دهند که خواهان همزیستی و همکاری با اصول گرایان هستند و ایران را واقعا برای همه ایرانیان می خواهند. سبزها همیشه گفته اند خواهان “انتخابات آزاد” اند. و این حداکثر خواسته آنان است. سال نود سالی است که حکومت را قانع و وادار کنیم خود سری و قانون شکنی را کنار بگذارد و به حقوق ملت مندرج در قانون اساسی تن دهد. ملتزم کردن حکومت به قانون اساسی گامی سترگ در راه دسترسی به انتخابات آزاد است.
برای این که راه گشوده شود قبل از همه رهبران حکومت باید زیاده خواهی و زور گویی را کنار بگذارند، واقعیت اجتماعی را بپذیرند و به فشار و مطالبه پر قدرت اقشار شهرهای بزرگ برای مشارکت در سرنوشت کشور تن دهند.
باشد که سال نود سالی شود که در آن جنبش سبز مردم ایران حول آقایان کروبی و موسوی و حول منشور سبز هرچه مستحکم تر حلقه زند. آرزو دارم جنبش ما موفق شود حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را عقب نشانده به پذیرش واقعیت وادار سازد. ایکاش دهه نود دهه ای شود که افتخار تحقق آمال سترون گشته انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن را نصیب جنبش سبز مردم ایران گرداند.
* * *