12 04 2011
|
موضوع: یادداشت
|
محل انتشار: روز
|
نسخه چاپ
مسوولیت سیاسی ما در قبال کشتار فجیع مجاهدین بس فراتر از محکوم کردن این جنایت است.
گروهی از روشنفکران و فعالان سیاسی ایران در رابطه با کشتار مجاهدان خلق ساکن در اردوگاه اشرف به دست ارتش عراق موضع گیری کرده اند. روح متعادل و صلح جویانه مندرج در متن این نوشته شایسته قدردانی و حمایت است.
http://www.iran-emrooz.net/index.php?%2Fnews1%2F28011%2F
حقیقت این است که همه آزادیخواهان ایران از لحظه سقوط رژیم صدام همواره دلهره وقوع این فاجعه را داشته اند. آزادیخواهان ایران می دانسته اند که نظر به ماهیت نیرویی که در عراق مسلط شده است اصرار مجاهدین خلق بر حفظ “شهر اشرف” و حفظ تشکیلات مجاهدین سیاستی ماندگار نیست و با روند سیاسی جاری آن را به بن بست می کشاند و جان ساکنان این اردوگاه را در معرض خطر جدی قرار می دهد. از سال ها پیش روشن بود که ترک عراق و سکنی گرفتن در کشورهای پناهنده پذیر یگانه تصمیم درست برای رهبران آن سازمان است.
زمانی که دولت امریکا حق حاکمیت بر عراق را به طور کامل به دولت عراق واگذار کرد نگرانی ها از نزدیک تر شدن روز فاجعه در دل ها شدت گرفت. بسیاری از تشکل های سیاسی، از جمله اتحاد جمهوری خواهان ایران، به درستی بر فوریت خروج مجاهدین از عراق و بر مسوولیت دولت ها برای تشویق مجاهدین به خروج از عراق تاکید کردند.
متاسفانه رهبری سازمان مجاهدین وسیع ترین و کارساز ترین کمپین خود را برای کسب “حق ماندن در شهر اشرف” متمرکز کرد.
اکنون نیز، نظر به اهداف سیاسی و خط مشی مجاهدین در قبال حکومت های حاکم بر عراق و ایران مسلم است که حفظ تشکیلات مجاهدین در “شهر اشرف” به درگیری و خشونت بیشتر آغشته خواهد شد. زمانی که مجاهدین در عراق مستقر شدند صدام حسین بر عراق مسلط بود و جنگ میان حکومت او و جمهوری اسلامی بشدت جریان داشت. مجاهدین نیز می خواستند با حکومت جمهوری اسلامی جنگ را ادامه دهند. لذا تحت حمایت بیکران و گشاده دستانه حکومت عراق قرار داشتند و دست کم امنیت ایشان کاملا در آن کشور تامین بود. روابط صدام با مجاهدین بسیار حسنه و روابط آنها با شیعیان و کردها بشدت تیره و خصمانه بود.
اکنون سازمان مجاهدین فعالانه برای سرنگونی هر دو رژیم حاکم بر ایران و عراق تلاش می کند. اکنون حکومت های ایران و عراق روابط و همکاری های تنگاتنگ دارند.
در ماه های اخیر قوی ترین و پر نفوذترین محافل سیاسی در ایالات متحده امریکا به پشتیبانی بسیار فعال از رئیس جمهور شدن خانم رجوی و تکیه بر نیروی مستقر در کمپ اشرف برای تغییر رژیم در ایران برخاسته اند. طی سه ماهه اخیر 6 کنفرانس بسیار مهم در این رابطه تشکیل شده و محتوای هر 6 کنفرانس تکیه بر نیروی مستقر در اشرف برای تغییر رژیم در ایران بوده است.
در این کنفرانس ها ژنرال جمیز جونز، مشاور امنیت ملی اوباما که نوامبر سال گذشته کنار رفت، گرداننده اصلی و چهره های بسیار پر نفوذ در سیاست امریکا فعال بوده اند.
زمانی که این کنفرانس ها شروع شد بسیار روشن بود که حکومت های حاکم بر ایران و عراق به هیچ وجه تحمل نخواهند کرد که طرح پیشنهادی ژنرال جونز برای ایران به اجرا گذاشته شود. من در همان زمان نوشتم و تاکید کردم که بازی تازه ای آغاز شده که خطری ثانوی برای کشور و منطقه است.
محکومیت فاجعه ای که سحرگاه 19 فروردین در “شهر اشرف” رخ داد کم هزینه ترین و در عین حال ساده ترین و سرراست ترین وظیفه دموکراسی خواهان ایران است. اما مسوولیت ما به هیچ وجه محدود به این “محکوم کردن” نیست. دموکراسی خواهان ایران در قبال سرنوشت 3500 انسانی که در دام سیاست نومحافظه کاران امریکایی و هوس های اسرائیلی برای ایران اسیرند، مسوولیت سنگین بر عهده دارند. سیاست و تصمیم مجاهدین دایر بر ماندن و آمادگی داشتن برای روز مبادا قابل دوام نیست. فشار و اصرار نومحافظه کاران برای استفاده از این نیرو برای اعمال فشار بر حکومت ایران باید متوقف شود.
زمان آنست که تا فاجعه تکرار نشده است، ضمن محکوم کردن هرگونه آدم کشی و خون ریزی توسط ارتش عراق، ضمن اعمال فشار بر دولت عراق برای اعلام موراتوریوم به سازمان مجاهدین و حامیان قدرتمند بین المللی آنان مراجعه و اصرار شود که تقاضای این سازمان برای اسکان اعضای خود در یک کشور امن به دبیرکل سازمان ملل متحد تسلیم شود.
ایکاش در درخواست های بیان شده توسط خانم مریم رجوی که در مراسم یادبود قربانیان اخیر “شهر اشرف” در اورسوراواز عنوان شد، و نیز در فهرست مطالبات چهارگانه مندرج در نامه روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی، که در فوق انتشار یافته است، علاوه بر محکومیت کشتار مجاهدان در “شهر اشرف” تاکید بر ضرورت، اهمیت و فوریتِ انتقال و اسکانِ “ساکنان شهر اشرف” در یک کشور امن در مرکز توجه قرار می گرفت.
به طور مشخص پیشنهاد می کنم به خانم مریم رجوی و نیز ژنرال جمیز جونز و جان بولتون و خانم مری رابینسون و آقایان هوارد دین و پاتریک کندی که از ذی نفوذترین حامیان برقرار ماندن تشکیلات مجاهدین و شناسایی آن به عنوان جایگزین حکومت ایرانند، مراجعه کنیم و با تاکید بر خطر تکرار فاجعه انسانی اصرار شود که مقدمات خروج تشکیلات مجاهدین از عراق با کمک آنان فراهم شده و برای آن تاریخ معین در نظر گرفته شود . در عین حال دولت عراق نیز تعهد کند که اعمال حاکمیت خود بر “شهر اشرف” را تا آن زمان به تعویق خواهد انداخت.