19 11 2011
|
موضوع: یادداشت
|
محل انتشار: ندای سبز
|
نسخه چاپ
استراتژی انتخابات آزاد و مساله همسویی با فشار خارجی
چند روز پیش - از میان شمار بزرگی از موضع گیری ها پیرامون موضوع حمله نظامی به کشور - پنج نظر متمایز را بیرون کشیدم و از دوستان در فیس بوک پرسیدم: شما بیشتر به کدام نظر متمایلید؟
این پنج نظر چنین بود:
نظر اول: جامعه بین المللی را باید اقناع کرد که با رژیم ایران گفتگو به نتیجه نخواهد رسید و جامعه جهانی، در نتیجه زمان خریدن ایران، متضرر خواهد شد. بزرگترین خطری که ایران و جهان را تهدید می کند رژیم ولایت است. ایران برای رهایی از جمهوری اسلامی به حمایت فعال جامعه بین المللی نیازمند است. باید کمک کرد که تحریم ها و محاصره اقتصادی گسترش یافته و شرایط برای حمله نظامی به منظور تغییر رژیم فراهم گردد.
نظر دوم: گفتگو با ایران به نتیجه نخواهد رسید و تحریم ها هم موجب توفق برنامه هسته ای ایران نخواهد شد. اما تائید حمله نظامی به کشور اشتباه است و موجب بهره برداری رژیم خواهد شد. ما باید تصریح کنیم که گرچه ما مخالف حمله نظامی هستیم ولی سیاست های حکومت کشور را به سوی جنگ سوق می دهد. مسوولیت هر نوع تهاجم نظامی به کشور بر عهده حکومت است. برای غرب گزینه ای جز تحریم و جنگ باقی نمانده است.
نظر سوم: ما مخالف هر نوع حمله نظامی و تحریم هایی هستیم که به کشور و مردم لطمه می زند. راه حل مساله هسته ای گفتگو و دیپلماسی است. دولت ایران باید به تعهدات بین المللی خود عمل کند و دولت های غربی نیز حقوق حقه ایران را محترم بشمارند.
نظر چهارم: ما مخالف هر نوع حمله نظامی و تحریم هایی هستیم که به کشور و مردم لطمه می زند. راه حل مساله هسته ای گفتگو و دیپلماسی است. دولت ایران باید به تعهدات بین المللی خود عمل کند و دولت های غربی نیز حقوق حقه ایران را محترم بشمارند. ما هر نوع حمله نظامی را محکوم کرده و در صورت وقوع جنگ همه ایرانیان را به دفاع از کشور در برابر تهاجم خارجی فرامی خوانیم.
نظر پنجم: حق ایران است که به فن آوری هسته ای مجهز شود. هیچ نشانه ای وجود ندارد که ایران از تعهدات بین المللی خود عدول کرده است. ایران خطری برای همسایگان و جهان نیست. اما امریکا و اسرائیل اشغال گرند و سلاح هسته ای هم دارند. سیاست غرب زورگویانه است و باید در برابر آن مقاومت کرد.
عده زیادی در کامنت ها نظر خود را نوشتند. بیشترین حمایت از نظر چهارم بود. تعداد حامیان نظر سوم هم کم نبود.
با کمی دقت می توان دریافت که واکنش حامیان نظر سوم، در صورت وقوع حمله نظامی، یکسان نخواهد بود. عده ای از آنها ممکن است به جبهه حمله کنندگان ملحق شوند، عده ای دیگر به جبهه مدافعان کشور بپیوندند و عده ای هم بیطرف بمانند. در حالیکه حامیان نظر چهارم همه از قبل تصمیم خود را گرفته اند که با کسانی هم جبهه شوند که از کشور دفاع می کنند.
شخصا طرفدار نظر چهارم هستم و به نظرم تفاوت نظر سوم و چهارم بسیار اساسی است. زیرا:
موضع گیری سوم نه در میان حامیان خود و نه در میان دیگر نظرات تولید اعتماد نمی کند. برای سازمان گری یک حرکت سیاسی جمعی مهم ترین عامل وجود یا ایجاد اعتماد است. اگر کسانی بگویند ما با جنگ مخالفیم و اگر درگرفت برخی مان به آن طرف، برخی مان به این طرف و برخی مان بر کناره میرویم، نه در میان خود قادر خواهند شد اعتماد و اتکای لازم را به وجود آورند و نه با مدافعان کشور رابطه اعتماد آمیزی خواهند داشت و نه در جبهه مهاجمان جایی خواهند داشت.
زمانی بود که انتخابات آزاد مطالبه اصلی گروه های اجتماعی نبود. از انقلاب مشروطه تا ده بیست سال پیش فعالان سیاسی بیشتر به دنبال شعارهای ایدئولوژیک یا گروهی یا طبقاتی خود بودند و کمتر برای تامین شرایط همزیستی گروه های اجتماعی تلاش می کردند. در آن دوران بسیار طبیعی بود که همه بکوشند فشارهای داخلی را با فشارهای خارجی همسو سازند و در سایه آن مواضع خود را در برابر رقبای سیاسی داخلی تقویت کنند. یک نمونه آشکار و تاریخی دفاع حزب توده از قضیه نفت شمال است. یک نمونه دیگر سیاست مجاهدین است برای همسو کردن فشار خود علیه رژیم با فشار جنگ عراق علیه ایران. یک نمونه پیروزمند “کودتای 28 مرداد” است.
تجربه تاریخی نشان می دهد که تلاش برای همسو شدن با فشار خارجی برای تغییر توازن قوا تاثیری بسیار مخرب در روابط نیروهای سیاسی و پرورش حداقل اعتمادهای متقابل خواهد داشت. اگر انتخابات آزاد خواسته اصلی باشد، آنگاه گرایش های سیاسی در جامعه برای رفتن پای صندوق رای به حداقل اعتماد متقابل میان خود نیاز دارند. همسو کردن سیاست خود با فشارهای خارجی مانع تولید این اعتماد است. لازمه ی حفظ امکان مشارکت و همزیستی گرایش های سیاسی مختلف آن است که هیچ یک از این گرایش ها تلاش نکنند قدرت خود را، با اتکاء بر قدرت و نفوذ کشورهای دیگر، بر رقبای سیاسی غلبه دهند.
تجربه عراق پس از تهاجم نظامی غرب نشان می دهد، بدون وجود حداقل اعتماد میان گرایش های سیاسی اصلی کشور، انتخابات آزاد برگزار نخواهد شد. این تجربه تایید می کند که چیستی ی منابعِ قدرتِ هر یک از دسته سیاسی نخستین و مهم ترین عامل تولید اعتماد سیاسی میان گرایش های سیاسی عمده است. اگر دسته جات سیاسی متفاوت نتوانند نیروهای “طرف دیگر” را قانع کنند که منبع قدرت آنها “حمایت خارجی” نیست، فضا برای رقابت از طریق صندوق رای شکل نخواهد گرفت و یا به تعویق خواهد افتاد. انتخابات آزاد وقتی معنا دارد که همه طرف های شرکت کننده مطمئن باشند که هیچ چیز جز شمارگان آرای ریخته شونده به صندوق ها منبع قدرت و مبنای وزن کشی نیست.
فشار خارجی بر ایران، چه امروز و چه قبل و بعد از جمهوری اسلامی، یک واقعیت عینی و گریز ناپذیر بوده است. این فشار ناشی از منافع متفاوت کشورها و رقابت های اقتصادی و سوق الجیشی بین آنهاست. کسانی که شعار انتخابات آزاد را می پذیرند باید تلاش کنند حساب فشارهای خارجی را از خرده حساب های میان دسته جات سیاسی داخلی تفکیک کنند. به خصوص در شرایطی که فشارهای خارجی به سمت تهدیدهای نظامی می چرخد نخستین و موثرترین تدبیر آنست که همه متحدا در برابر این تهدیدات بایستیم. هر موضع گیری و هر واکنشی جز این جز تولید عدم اعتماد و محو شرایط همزیستی آن گرایش ها بهره ای نخواهد داشت.
تصریح می کنم: هرگاه استراتژی سیاسی برای چیزی جز “انتخابات آزاد” تنظیم شده باشد؛ هرگاه موضوعات دیگری مثل گرفتن خودمختاری، یا حذف جناح رقیب یا کسب قدرت سیاسی، یا “انگیزه های ایدئولوژیک” هدف باشد آنگاه نه تنها همسو کردن سیاست خود با فشارهای خارجی بی معنا نیست بلکه عملا نیز می تواند در خدمت تحقق آن “هدف” قرار گیرد.
از این گذشته روندهای جاری در سوریه لیبی و بحرین به شک و شبهه های بسیار حول اهداف اصلی تهاجمات یا فشارهای خارجی دامن زده است. بسیاری نشانه ها حاکی از آنست که فشار خارجی بر رژیم های استبدادی همواره با روندهای دموکراتیک و آماده سازی شرایط برای همزیستی صلح آمیز نیروها همسو نیست. فشار بین المللی بر برمه با فشار خارجی بر سوریه و بحرین و لیبی تفاوت های آشکار دارد. در لیبی قدرت های غربی از مذاکره و توافق اپوزیسیون و حکومت هواداری مطلقا هواداری نکردند. چنین رویکردی متاسفانه نه تنها در لیبی دنبال نشد، بلکه در سوریه از جانب قدرت های عضو ناتو با سنگ اندازی مواجه است. آنها تا امروز فقط به فکر متحد کردن اپوزیسیون سوری بوده و هیچ گاه بر آنها برای مذاکره با حکومت اعمال فشار نکرده اند. در بحرین فشار برای مداخله خارجی غرب برای اجتناب از انتخابات آزاد است.
وجود این پدیده ها جنبش دموکراسی خواهی ایرانی را باید قطعا به احتیاط بیشتر برای همسو کردن فشار خود با مطالبات غرب از جمهوری اسلامی فراخواند.
این که خطر هسته ای و نقشه ترور در ابعادی به وضوح غلو شده تر در سخن دولت ها برجسته می شود، این که با تحریم های بیشتر تلاش می شود اقتصاد کشور تضعیف شود هر تحلیل گر منصفی را باید به این نتیجه برساند که چنانچه مواضع سیاسی جریان های دموکراسی خواه “همسویی” با این فشارها را در دستور خود قرار دهند، نه تنها به حکومت فرصت بهره برداری سوء خواهند داد، بلکه به تولید اعتماد و تسهیل شرایط، برای همزیستی صلح آمیز گروه های اجتماعی از طریق نهادینه کردن انتخابات آزاد، نیز مددی نخواهند رساند.
طیف وسیع فعالین سیاسی که از شعار انتخابات آزاد هواداری و با حمله نظامی به کشور مخالفت می کنند باید عزم خود در دفاع از میهن برابر تهاجم خارجی را تابع ماهیت رژیم یا تابع شرایط سیاسی نکنند. هرگاه اعلام عزم قاطع برای دفاع از میهن - در صورت تهاجم خارجی - فراگیر شود نه تنها مهم ترین عامل باز دارنده قدرت های بزرگ از تهاجم به ایران موجودیت عینی یافته است، بلکه بنیانی ترین شرط برای تولید حداقل اعتماد و همزیستی میان گرایش های سیاسی و اجتماعی اصلی در کشور ما، که بنیانی ترین شرطِ برگزاری انتخابات آزاد است، نیز تحقق عینی یافته است.
* * *
حکومت جمهوری اسلامی اکنون هراسیده است که توزیع مواضع قدرت - از جمله کرسی های مجلس - را به رقابت آزادانه جناح های درونی خود در صحنه انتخابات محول کند. این هراس مناسبات میان گروهبندی های درون حکومت را به سمت خونین شدن سوق می دهد. شکاف های درون حکومت هیچ گاه در 30 ساله اخیر این قدر فعال نبوده اند. برای نهاد انتخابات در کشور ما بدیل مسالمت آمیز وجود ندارد. هم تجارب تاریخی و هم تحلیل مشخص از وضع جاری نشان می دهد فضا برای رشد جهشی ظرفیت اعتراض مردمی هر زمان ممکن است به ناگهان مهیا شود. در وضع حاضر عاجل ترین کار فعالان سیاسی جلب حمایت خارجی یا همسو کردن شعارها و مطالبات با فشارهای خارجی نیست. مهم ترین کار متحد کردن فعالان سیاسی حول فکر سازمان گری اعتصاب و تحریم همگانی است.