05 01 2009
|
موضوع: یادداشت
|
محل انتشار:
|
نسخه چاپ
آقای احمدینژاد شما نلسون ماندلا را دوست ندارید
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
اول اردیبهشت 88 (21 آوریل 2009)
تصویری که شما در طول ۴ سال اخیر در جهان از خود ساختهاید را با دقت دنبال کردهام. شما با زیر سوال بردن هولوکاست و نفی حق موجودیت اسرائیل حرکت خود را شروع کرده و با این کار کوشیدید پرچم مبارزهای پیگیر، اما نوین، علیه نژادپرستی را به جهانیان اعلام کنید.
حقیقت این است که هیچ یک از روسای جمهور و رهبران سایر کشورها تا کنون در چنین عرصهای، با این صراحت لهجه، عمل نکردهاند. شما از این بابت یک رئیس جمهور کاملا ویژه هستید.
برای من به عنوان یک ایرانی هیچ چیز هیجان انگیزتر از این نیست که ببینم در کشورم کسی حکومت میکند که جهانیان، همه یک صدا، او را قهرمان پیروزمند مبارزه علیه نژاد پرستی میبینند.
پس از سخنرانی واقعا پر جنجال شما در کنفرانس دوم دوربان سوئیس از خود سوال کردم آیا پرچم مبارزه علیه نژاد پرستی از افریقای جنوبی، از دوش نلسون ماندلا برداشته شده، به تهران رفته، و بر دوش رئیس جمهور کشورم گذاشته شده است؟ آیا محمود احمدینژاد یک مارتین لوتر کینگ تازه است؟ آیا او هم همان رویای نلسون و مارتین در سر دارد؟ آیا روزی خواهد رسید که، هم در غرب و هم در این سوی دنیا، مردم یاد محمود احمدینژاد را – به پاس رزمی که او در راه محو پدیده شوم نژاد پرستی به پیش برده است – گرامی بدارند؟ آیا روزی خواهد رسید که، هم در شمال هم در جنوب، ملتها تندیس محمود احمدینژاد را به پاس پیکار پیروزمندانهاش در راه محو نژاد پرستی در میدانهای مرکزی شهرها بر پا کنند؟
آقای احمدی نژاد!
صدای حرفهای شما در این ۴ ساله، نه تنها در گوش من، که در گوش هیچ کس، نام نلسون ماندلا را تداعی نکرده است. من هر بار که حرفهای “ضدنژاد پرستانه” شما را شنیدم از خود پرسیدم تا کجا؟ تا چند؟ صدای مصمم و پر طنین مارتین لوتر کینگ الهام بخش رئیس جمهور کشور من است؟ و هر چه بیشتر شما را شنیدم بیشتر دریافتم که رئیس جمهور کشورم کسی است که قادر نیست در ذهن طرف مقابل این حس را تولید که او نژاد پرست نیست. او با منش و روش ماندلا و لوترکینگ از بنیاد بیگانه است و هیچ کس هم در این جهان نیست که او را با این پیشگامان تاریخ به قیاس بگیرد. در صدای شما پژواک نام لوتر کینگ نیست. از موگابه تا ماندلا فرسنگها فاصله است.
مسوولیت کسی که پرچم پیکار علیه نژاد پرستی را به دوش میکشد، فقط دفاع از حقوق یک نژاد در قبال نژاد دیگر، دفاع از منافع یک گروه علیه گروه دیگر، نیست. کار دشوارتر برانگیختن حس اعتماد و احترام طرف مقابل نسبت به اهداف و مقاصد طرف خود است.
بیهوده و تصادفی نیست که تندیس ماندلا در مرکز شهر لندن برپا میشود. بیهوده و تصادفی نیست که راستگراترین محافل غرب هم بسود خود نمیبینند احترامی را که مردم غرب نسبت به گاندی دارند زیر سوال برند. شما برای احترام و ستایش و اعتماد مردم غرب اهمیتی و ارزشی قائل نیستید. درست برعکس، شما به حس نگرانی و ترس در طرف مقابل دامن میزنید.
بسیاری از هم فکران من، از جمله کسی که احترام جهانیان به صلح جویی او برجسته است، تفاوت در کنش شما و سلف شما را کم دیدهاند و همه چیز را به ماهیت نظام نسبت دادهاند. من هرگز چنین اعتقادی نداشتهام و هر زمان نیز بیشتر متقاعد شدهام که حرکت سلف شما در عرصه جهانی امید و دلگرمی برای ما خاورمیانهایها را به همراه داشت، به حس نفرت و ترس دل شهروندان غربی دامن نزد، و علیرغم همه دسایس نومحافظهکاران، احترام و اعتبار خود در قلب و ذهن مردم اروپا و غرب را انکار ناپذیر کرد.
شما در وجود اسرائیلیان همان حسی را برمیانگیزید که رهبران اسرائیل در وجود فلسطینیان بر انگیختهاند. حرفهای شما شادی و غرور در دل کسانی مینشاند که حس بدی نسبت به یهودیان دارند. در میان آنان که برای شما هلهله میکشند هستند کسانی که افسوس میخورند که ایکاش هیتلر کار را تمام کرده بود، کسانی که از کارهای القاعده به شوق میآیند، کسانی که حسن البشیرها را میستایند.
کسی که پرچم مبارزه علیه نژاد پرستی به دوش میگیرد به این احساسات دل نمیبندد. آنها را آرام میکند و به تامل در پندار خویش فرا میخواند.
شما را فرا میخوانم که بر پند و اندرز مشفقانه بان کی مون پس از سخنرانی شما در سوئیس بیشتر تامل کنید. در سخنان او حس مسوولیتی نهفته بود که آرزو داشتم در کلام رئیس جمهور کشورم بود.
شما، همانطور که ایرانیان را به “خودی” و “غیرخودی” تقسیم کردهاید، میخواهید جهانیان را نیز به “ما” و “شما” تقسیم کنید. شما مفهوم “ملل متحد” را قبول ندارید. واقعا متاسفم که شما رئیس جمهور کشورم هستید.
خوشحالم از این که در کمتر از دو ماه دیگر ایرانیان به فرصتی برای تغییر دسترسی دارند. آرزو دارم مردم میهنم بتوانند کسی را انتخاب کنند که قدرت و شهامت آن را داشته باشد که دفاع از حق ملل در یک سوی دنیا را با برانگیختن حس احترام و اعتماد در میان ملل در آن سوی دنیا توامان سازد.