26 03 2013
|
موضوع: تفسیر
|
محل انتشار: سایت جرس
|
نسخه چاپ
سنجــش سخنان نــوروزی آقـای خامنه ای
روز اول فروردین ماه، آیت الله خامنه ای در مشهد سخنرانی داشت. این رسم چند سالی است که جاری است و طی آن مهم ترین مسایل کشور در سال پیش رو مورد اشاره قرار می گیرد.
مذاکره میان ایران و امریکا، مساله هسته ای، تاثیر تحریم ها، و تهدیدات اسرائیل و تدابیری که ایران باید در قبال آنها اتخاذ کند، از جمله جایگاه انتخابات ریاست جمهوری، نکات محوری در سخنان دیروز آقای خامنه ای بود.
مضمون این مقاله شکافتن دیدگاه های حکومت بر اساس داده های ارایه شده در این سخنرانی است.
یک تذکر مجدد در مقدمه
این نوشتار بر اساس دیدگاهی است که نظام جمهوری اسلامی ایران را نظامی مولایی-جمهوری می بیند و حفظ و تقویت عناصر جمهوریت در این نظام را نه تنها ممکن ترین، که کم هزینه ترین و امن ترین راه - در سمت حفظ امنیت کشور، تامین رضایت و مطالبات اقشار تجدد طلب و دموکراسی خواه، و در راستای دفاع از منافع کشور در قبال چالش های بین المللی - ارزیابی می کند. صاحب این قلم، ضمن احترام به دیدگاه ها و ارزیابی های کسانی که راه های اصلاح طلبانه را ممکن یا مفید نمی بینند، معتقد است که توازن قدرت در روندهای جاری میان مدافعان مسلح نظام و مخالفان غیر مسلح آن به گونه ای نیست که بدون تکیه بر نیروی خارجی شکسته شود. فکری که تحمیل خواست های جمهوری خواهانه را - در حدی بیش از ظرفیت نظام - بر حکومت ممکن می داند هنوز پشتوانه اجتماعی کافی برای اجرایی کردن آن تدارک ندیده است. از «فضای انتخاباتی» نمی توان برای «تغییر نظام» یا «تغییر رهبر نظام» بهره گرفت. این کار تناسب قوا را به سود عناصر افراطی تر در نظام تغییر می دهد و عرصه را بر نیروهای معترض تنگ تر می کند. از این فضا می توان و باید برای «تغییر رفتار رهبری نظام»، برای تقویت قدرت تاثیرگذاری مردم بر سیاست های حاکم، بهره گرفت. اصلاح طلب بودن در وضع مشخص کنونی یعنی اعتقاد بی خدشه به بسیج اجتماعی برای تغییر در رفتار حکومت.
نگاه «دشمن محور»
لحن صبحت و حسی که آقای خامنه ای سعی داشت در عرصه داخلی و بین المللی پدید آورد، دقیقا همسو و همخوان با همان منش و روشی بود که وی در طول بیست و چهار سال اخیر دنبال کرده است. تصور او این است که جمهوری اسلامی ایران با انبوهی «دشمن» غدار، آشتی ناپذیر و زورگو به سرکردگی امریکا مواجه است که قصد نابودی این نظام و احیای سلطه خود بر کشور ما را دارند. آیت الله خامنه ای در این سخن رانی مسلم می کند که وی همچنان برای تغییر معینی که با انتخاب اوباما در سیاست خارجی ایالات متحده پدید آمد، و با پیروزی مجدد وی قدری بسط یافت، اهمیت یا اعتباری قائل نیست. آقای خامنه ای در سخن رانی خود بیش از ۵۰ بار از واژه «دشمن» استفاده کرد و مقصودش همواره امریکا و متحدان بود. او در عوض از هیچ قدرتی به عنوان «دوست» یاد نکرد. نرم ترین سخن او در باره برخی سران کشورهای غیرمتعهد بود. آنهم در این حد که آنها به پیشرفت ایران اذعان کردند. با این حال بر کسی پوشیده نیست که روابط خارجی ایران در دوران رهبری آقای خامنه ای با قدرت های بزرگی چون روسیه و چین به طور محسوس بسط یافته و با قدرت های متحد امریکا تیره تر و تیره تر شده و از این بابت زیان های اقتصادی هنگفت نصیب ایران گردیده است. او به درستی اشاره کرد که برخی دولت های مطیع امریکا در منطقه از ایران طی این ۳۴ سال پیشرفت کمتری داشته اند. اما این هم نیست که هرکس با امریکا ستیزنده تر بوده پیشرفت بیشتری داشته است.
مذاکره با امریکا
این تاکید مصرانه بر دشمن خویی رهبری امریکا در شرایطی صورت می گیرد که بار دیگر پرزیدنت اوباما مجددا دست دوستی به طرف ایران دراز کرده و پیام نوروزی خود را با کلام دلنشین حافظ به پایان می برد که درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد، نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد. او باز هم دست دوستی اوباما را دستی چدنی زیر پوشش مخملین دانست.
آیت الله خامنه ای گفت: امریکا و متحدان در مذاکرات هسته ای صادق و جدی نیستند. اگر می خواهند توافق شود حق ایران برای غنی سازی را بپذیرند. او تاکید کرد که «تحریم های فلج کننده» با «دست دوستی» مغایرت دارد. اما او با ظرافت «تحریم های فلج کننده» را به وزیر خارجه سابق نسبت داد، با تاکید بر این که ایران جز پذیرش «حق غنی سازی» از سوی امریکا هیچ شرط دیگری برای توافق ندارد. این خواسته از آنجا قابل توجه است که در دوره های اخیر امریکا هم بارها برای قبول حق ایران برای غنی سازی اورانیوم در صورت تامین نظارت بین المللی و در ابعاد معین و با درجه خلوص کم، اعلام آمادگی کرده است.
اما چرا مذاکرات هسته ای کش می آید و به نتیجه نمی رسد؟ اگر امریکا حق غنی سازی را پذیرفته و ایران هم حاضر بوده و هست که تمام اقدامات ضرور برای اعتماد سازی را اجرایی کند، پس کدام موانع است که آلماتی را به استانبول و استانبول را به مسکو و مسکو را به قاهره می برد چیست؟
جدا از اظهاراتِ تلخوشِ آیت الله خامنه ای و پیغام های دلنشین پرزیدنت اوباما، امروز محرز است که تداوم و گسترش تحریم ها بسته به این نیست که غرب و متحدینش در منطقه، مطمئن شوند که «غنی سازی برای بمب سازی نیست». فهم من از وضعیت آنست که برای دولت اسرائیل و رقبای نفتی ایران در منطقه، و برای جناح های قدرتمندی در غرب، «اهمیت غنی سازی» بیش از اهمیت «قدرت ایران» نیست. این دولت ها و جناح ها آنقدر قدرت دارند که اوباما را قانع کنند که هنوز سود تداوم «تحریم های فلج کننده» بیش از هر «توافق هسته ای» است. بیهوده نیست که حتی جان کری هم اعلام نمی کند که در صورت محدود شدن حجم و درجه غنی سازی تحریم ها لغو می شوند.
من قبلا هم نوشته ام که اطمینان غرب از ابعاد برنامه هسته ای تحریم های های نفتی و مالی را رفع نمی کند. تحریم ها متوجه قدرت ایران است و توان هسته ای ایران دیگر آماج نیست.
برخی تحلیل گران مخالف حکومت می گویند دلیل تحریم ها آن است که برنامه هسته ای ایران ناقض قراردادهای بین المللی است. این نظر تبلیغی و یک جانبه است. در مقابل برخی تحلیل گران در غرب معتقدند که اوباما چنین قولی نمی دهد، چون محتمل است یک توافق سیاسی بزرگ با ایران رقبای نفتی ایران را تا آنجا به واکنش وادارد که هم قیمت سوخت بیش از حد تحمل غرب شود و هم قدرت های اسلامی غیر شیعی در منطقه به مقابله برخیزند.
تفسیرگر بی بی سی فارسی
تفسیرگر بی بی سی فارسی نیز گزارشی منتشر کرد که سخنان آقای خامنه ای را تهاجمی و بسیار تند جلوه داد. تصویری که امروز ساخته شد این بود که سیاست تهاجمی رهبر جمهوری اسلامی مانع برداشتن تحریم هاست. در تمام تیترها و اعلام خبرها این جمله همه جا به کار برده شد: «جمهوری اسلامی، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد».
برای اول بار نبود که یک گزارشگر معین از مواضع رهبر جمهوری اسلامی تصویری خودغرضانه می سازد.
این کار سابقه دارد و من تا کنون چند بار برای مسوول این شبکه نوشته ام و از این نوع برنامه سازی و گزارشگری - با ذکر شواهد - انتقاد کرده ام. زیان این گزارشگری فقط درغیرسازنده بودن آن در مناسبات دو کشور نیست. این نوع گزارشگری به مرور ممکن است به برداشت ها از کار مثبت و خلاق دهها خبرنگار و گزارشگر و برنامه ساز صادق، صمیمی و خلاق این شبکه هم لطمه بزند و آنها را نیز در نظر خیلی ها به مقاصد سیاسی خاص بیآلاید. این نوع گزارشگری در عمل امداد رسانی برای دهها رسانه مغرض و حقیقت ستیزی است که در جمهوری اسلامی ایران هر روزه مواضع مخالفان و منقدان را می گردانند و می کوبند.
اقتصاد بدون نفت
نطق نوروزی آقای خامنه ای برای اول باربه وضعیت نامساعدی اشاره داشت که در اثر تحریم ها برای مردم و اقتصاد کشوربه وجود آمده است. هرچند که هنوز این اشارات به دلایل روشن هنوز از صراحت کافی برخوردار نیست اما صرف توجه به آن قابل توجه است. او از ناباوری تکنوکرات ها به امکان ناپذیری «اقتصاد بدون نفت» سخت انتقاد و توصیه می کند که باید چنان کنیم که اگر هم نفت را از اقتصاد حذف کنیم باز هم اقتصاد فلج نشود.
تنها کسانی که اقتصاد را برای سیاست می خواهند ممکن است چنین محاسبه ای داشته باشند. این عیب تکنوکرات های ما نبود که با «اقتصاد بدون نفت» موافقت نکردند. عیب سخن و درک رهبری جمهوری اسلامی ایران این است که سیاستش در خدمت اقتصاد نیست و اقتصادش در خدمت سیاست است. اگر آقای خامنه ای سیاست را برای اقتصاد می خواست بسط قدرت اقتصادی را هدف قرار می داد. و اگر چنین بود بسیار سهل تر درمی یافت که معنای تعطیلی نفت کوچک کردن اقتصاد است و این هیچ خوب نیست. (طنز این است که برخی مخالفان نیز از اقتصاد برای سیاست مایه می گذارند. آنها نیز کاهش درآمد نفتی دولت را مایه کاهش قدرت استبداد می بینند).
آقای خامنه ای در ادامه سخن خود به پیشرفت هایی اشاره می کند که طی ۳۴ سال حاکمیت جمهوری اسلامی در زمینه های گوناگون حاصل شده است. تردیدی نیست که ایرانِ کنونی با ایرانِ ۳۴ سال پیش، به لحاظ شاخص های رشد، قابل مقایسه نیست. چنانکه ایران در سال ۵۷ اصلا با ایران در سال ۱۳۲۳ قابل مقایسه نبود؛ چنانکه ایران در سال ۲۳ با ایران در سال ۱۲۸۹ غیرقابل قیاس بود.
کسانی هستند که رشد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران جمهور اسلامی را، به هوای توفیق در اهداف سیاسی، انکار یا تحریف می کنند. ذبح حقیقت در درگاه سیاست به سود استبداد است. اختلاف با رهبر نظام در این نیست که آیا ایران پیشرفت داشته یا نه. ایران نمی توانست پیشرفت نداشته باشد. اختلاف در این است که کدام سیاست ها به بسط اقتصادی بیشتر و پایدارتر می انجامد. اقتصاد بدون نفت برای ایران سیاستی بازدارنده است. نمی گویم با کاهش درآمد ارزی کشور از پیشرفت می افتد. می گویم کاهش درآمد ارزی به زیان بسط اقتصادی و توسعه پایدار است.
از دست رفتن بازارهای خارجی کشور و سخت تر شدن و پر هزینه تر شدن تولید در ایران به سود کشور نیست. این مسایل با سیاست خارجی، با نوع رفتاری که ایران با قدرت های بزرگ دارد، گره خورده است. آقای خامنه ای بیش از ۵۰ بار تکرار کرد که «دشمن» در صدد ضربه زدن به استقلال و عزت کشور است. این تصور کهنه و ناکارآمد است. او می بالد که انقلابی است. و نشان انقلابی بودن را نیز قبل از همه در دشمنی با امریکا می جوید. او باور نمی کند که می توان مردم امریکا را قانع کرد که مردم ایران دشمن آنان نیستند و از طریق رای مردم امریکا بر سیاست دولت امریکا تاثیر گذاشت. چنانکه تاثیر گذاشته ایم. سیاست اوباما با جرج بوش قابل قیاس نیست.
نگاه رهبر نظام به اقتصاد و سیاست در من نگاه رهبر فقید انقلاب چین را تداعی می کند. اما سیاستی که امروز نیاز کشور است بیشتر با نگاه جانشین او همسوست.
انتخابات پرشور
اگر آقای خامنه ای با دفاع از «اقتصاد مقاومتی» و تاکید بر «دشمن ستیزی» به سخن پایان می داد و به بحث انتخابات وارد نمی شد شاید این تصور را قطعی می کرد که به چیزی جز دامن زدن به تقابل با غرب نمی اندیشد. اما تامل در کنه صحبت وی در باره انتخابات آتی ریاست جمهوری ممکن است به این برداشت هم راه دهد که در ذهن او - برای برداشتن تحریم ها، برای کارآ کردن دپیلماسی - راه کم هزینه و ثمربخش همانا حضور مردم پای صندوق های رای و خشنودی اکثریت مردم از نتیجه انتخابات است.
هفته گذشته وقتی بحث پیرامون امکان ورود آقای خاتمی به انتخابات بالا گرفت و برنامه ی پیشنهادی جمع کثیری از مسوولان دولت اصلاحات با استقبال آقای خاتمی مواجه شد، بسیاری تحلیل گران گمانه زدند که محال است رهبر جمهوری اسلامی به کسی جز نظر کرده خویش تن دهد.
بسیاری این روزها هم چنان می نویسند: «زبان این حکومت در سیاست خارجی زبان تهدید و تهاجم و در زمینه داخلی سرکوب معترضان و هیچ کردن انتخابات است. در انتخابات آتی لازم نیست ببینیم چه کسی رای اکثریت را دارد؛ فقط باید پیش بینی کرد که چه کسی مورد نظر آقاست. همو رئیس جمهور آتی است. این رژیم جز مهندسی انتخابات هیچ راه دیگری ندارد.»
این تحلیل گونه تحلیل ها هنوز باور دارند که یگانه عاملی که تحول سیاسی را ممکن می سازد همانا تغییر در تناسب نیروهاست. و از آنجا که در تناسب نیروها بین جامعه مدنی و احزاب مخالف از یک سو و هیات حاکمه از سوی دیگر تمام قدرت در دست رهبری است لذا هیچ تحولی از پی انتخابات آتی متصور نیست. من نیز تا رویدادهای سال ۸۸ چنین باوری داشتم. اما فرجام آن رویدادها و سنجش سود و زیان آن برای جنبش مردم و روند اصلاحات، نه تنها من که، طیف بسیار گسترده ای از گرایش های سیاسی کشور در هر دو سو را به باز نگری در شیوه عمل خود فراخواند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی نوروزی امروز خود در مشهد هیچ اشاره ای به نطق مشهور خود در نماز جمعه روز ۲۹ خرداد ۸۸ نکرد. اما ذهن فعال انبوهی از ایرانیان تمام آن کلمات را به دقت در حافظه خویش زنده نگاه داشته و آن را با کلماتی قیاس می کند که امروز از زبان وی شنیده شد.
در ۲۹ خرداد ۸۸ آیت الله خامنه ای بر آن بود که هرگاه نیروی خود را در سوی یک نامزد قرار دهد و او را از دیگری به خود نزدیک تر بخواند این امر در تناسب قوای آن روز اثری «حیات بخش» خواهد داشت و ممکن است «طرفِ مقابل» را از مقابله منصرف سازد. این کار یک خطای سیاسی فاحش و مهم ترین منشاء شکل گیری عدم ثبات سیاسی و چرخیدن فشارهای داخلی به سوی رهبری نظام شد.
در حادترین روزهایی که به علت موضع گیری های شتاب زده و تهدید آمیز فشارها در بالا و پائین به طرف رهبر چرخیده بود، من، ضمن نقد صریح رفتار آقای خامنه ای، شعار «تغییر رژیم» و «تغییر رهبری حکومت» را بی ثمر و موجب تشدید وخامت شرایط سیاسی دانسته و خواهان تلاش برای «تغییر رفتار رهبری» شدم. این خواسته در همان زمان هم ستون فقرات استراتژی سیاسی بخش مهمی از نیروهای معترض بود. هفته گذشته حتی وزیر اطلاعات نیز از سر یاس اذعان داشت که «تغییر رفتار رهبری» جای «تغییر رهبری» را گرفته است. مقایسه مواضع آقای خامنه ای در روز اول فروردین ۹۲ با روح و مضمون مواضعی که وی در روزهای پس از انتخابات ۸۸ اتخاذ کرد نشان دهنده ی ثمرمندی مبارزه و تلاش در راه تضعیف و حذف نگاه های افراط گرایانه ایست که با فتنه نامیدن جنبشِ خودپوی مردمِ معترض، و بستن آن به براندازان و بیگانگان، مواضع خود در ساختار قدرت را بسط دادند.
نخستین تفاوت در سخن آقای خامنه ای آن جاست که به صراحت می گوید که او در انتخابات آتی به هیچ کس نزدیک تر نیست و هیچ کس نباید خود را به او نزدیک تر از دیگری معرفی کند.
دومین تغییر بزرگ در نگاه وی در آنجاست که باور می کند که بسود نظام است که در انتخابات آتی همه گرایش ها و قشرهای وفادار به نظام مشارکت کنند و هیچ یک حذف یا نومید نشوند. او با این سخن حرفِ هفته ی پیش وزیرِ اطلاعاتِ برگمارده ی خویش را - که رهبران اصلاح طلب را به خاطر مشارکت مورد تهدید قرار داده بود - «اصلاح کرد».
موضوع التزام به قانون، برابری همگان در برابر قانون، و رسیدگی به شکایات از مسیرهای قانونی نیز در سخن رهبر نظام مطرح شد. اما باید صادقانه پذیرفت که تا امروز هنوز نمی توان امیدوار بود که این سخن در عمل نیز با همان استحکام اجرایی می شود. چه کسی می تواند مدعی شود که سخت گیری و اجحاف علیه اصلاح طلبان و معترضان از مرزهای قانون فراتر نرفته است؟ چه کسی می تواند باور کند که رهبری نظام خود به تمام موازین حقوقی و قانونی که در قانون اساسی مندرج است وفادار بوده است. چگونه می توان باور کرد که دستور حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و رهنورد با موازین حقوقی و قانونی جمهوری اسلامی ایران انطباق دارد؟ این که آقای خامنه ای بر رعایت قانون پای می فشارد البته مثبت است هرگاه خود وی در این عرصه پیشگام باشد. و نخستین نشانه ی این پای بندی در عمل پایان دادن به رفتار غیرقانونی با رهبران معترض به نتایج انتخابات ۸۸ است.
و اما مهم ترین نکته در سخن آقای خامنه ای به تاکید بر این حقیقت باز می گردد که می گوید: «انتخابات مظهر حماسه سیاسی، اقتدار نظام اسلامی، مردم سالاری اسلامی، اراده ملی و آبروی نظام است . حضور گسترده مردم و شور انتخاباتی علاوه برتامین امنیت کشور، تهدیدهای دشمنان را بی اثر خواهد کرد.»
آقای خامنه ای سال تازه را «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامید. این شعار برای بسیاری این پرسش را مطرح کرد که آیا وی هم به راستی آینده اقتصاد کشور را با چگونگی برگزاری انتخابات آتی مربوط می بیند؟ آیا ایشان بین یک انتخابات پر شور ۵۰ میلیونی با موفقیت کشور در برداشتن تحریم ها ارتباط یافته است؟ آیا او هم دیده است که بین پر بودن صندوق ها از رای همه اقشار اجتماعی و پر بودن دست ایران در مذاکره با امریکا رابطه ای تنگاتنگ است؟ آیا او هم دیده است که تنها با حماسه سیاسی، بسان «حماسه دوم خرداد» می توان به گشایش اقتصادی دست یافت؟ آیا آقای خامنه ای هم به خطر سوری شدن شرایط ایران، که هم اکنون پشت مرزهای ماست، به حد کافی پی برده است؟
جمع بست
مداقه در جزئیات و جمیع جهات آن چه که در نطق سالانه آقای خامنه ای پیش کشیده شد تا حدودی روشن می کند که استراتژی و تاکتیک سیاسی برای «تغییر رفتار حکومت»، یعنی اصلاح رفتار حکومت با اقشار اجتماعی، برای اصلاح رفتار با قدرت های خارجی، و برای اصلاح مناسبات بین نهادها حکومت است، طی چهار ساله اخیر علیرغم فراز و نشیب ها و علیرغم هزینه هایی بیش از حد پیش بینی، دست کم در دو زمینه از سه زمینه ممکن است با توفیق های معین همراه شود. اما وجود و سیطره دیدگاه های بشدت «دشمن محور» هم چنان مانع از بسیج و بهره گیری از تمام ظرفیت هایی است که در کشور وجود دارد.
با این هم هرگاه حرف های اول فروردین ۹۲ را با شیوه عمل و نگاه او در کوران بحران ۸۸ قیاس کنیم فاصله گیری از نگاه افراطیون امنیتی-نظامی محسوس و تعاطی آن با نگاه چهره هایی مشهود است که راه حفظ تکیه گاه اجتماعی حکومت را حفظ تنوع درونی نظام از طریق تضمینِ «حق مساوی همه جناح ها برای مشارکت در انتخابات و تضمین سلامت آن» تلقی می کنند؛ کسانی که می بینند و میدانند برداشتن بار مسوولیت تعیین رئیس جمهور از عهده رهبر و سپردن آن به مردم به مراتب قدرت بیشتری به حکومت، به ویژه در چالش های بین المللی، می بخشد.
یقین دارم که افراط گرایان در دورن و برون نظام بخش اول سخنرانی او، و اصلاح گرایان در درون و برون نظام بخش دوم سخن رانی او، را بیشتر مورد توجه قرار می دهند.
فرخ نگهدار - دوم فروردین ۱۳۹۲ - لندن
——————————————————————————
برخی نظرات نوشته شده در جرس
احمد بارانی : ۰۲ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱۰:۱۴ بعد از ظهر
اینکه ما عادت کنیم که قبلا از اظهار نظر فکر کنیم وزود قضاوت نکنیم میتواند محصولی از تمرین مدارا باشد تا خدای نکرده در دامی نیافتیم که پیش داوری را گسترش میدهد من طی چند مطلبی که از اقای نگهدار ارائه شده متوجه گردیه ام که ایشان اصلاح امور را به شیوه مسالمت طلبانه ای جستجو میکنند تا هزینه مردم وکشور زیاد نشود واز این بابت با ایشان هم صدا میشوم که کنش های داخلی وتمایلات خارجی را با هم ودر زمینه های مختلف ارزیابی کنیم خواسته فوری وعاجلی در روش اصلاحی وجود ندارد بهتر است که اندیشیدن را بدور از پیش داوری وسیله مطمئن اعمالمان شود
مراد : ۰۳ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۲:۵۷ قبل از ظهر
تحلیل آقای نگهدار منظم و طبق معمول ایشان خوشبینانه است. نکته مهمی که هنوز برای ما مشخص نیست - و مقاله هم به این جمع بندی میرسد - این است که آیا آقای خامنه ای حاضر به بازگشت اصلاح طلبان شده است یا خیر؟ اگر واقعا ایشان به این کار راضی شده اند به نظر بنده ضروری است که اصلاح طلبان در پشت درهای بسته و به شکل خصوصی با ایشان به مذاکره و معامله بنشینند و حد و حدود حوزه های همکاری و تفکیک کار را مشخص کنند. از گفتگو و مذاکره و معامله و سازش با رهبر نباید ترسید. به نفع همه تمام خواهد شد. این روش بهتر از چانه زنی در کف خیابان است
با تشکر
میرزا : ۰۳ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۴:۱۲ قبل از ظهر
فرخ عزیز!
جمله مهمی از قلم افتاد که بعید می دانم سهوا بوده باشد. اینکه خامنه ای در پایان سخنش گفت که رئیس جمهوری آینده باید مزایای رئیس جمهور فعلی را داشته باشد و معایب وی را نداشته باشد. با همین یک جمله نشان داده است که مهندسی انتخابات مدنظر وی است و اصلاح طلبان را هم برای سیاهی لشگر می خواهد. مزایایی احمدی نژاد چیست و آیا این مزایا راخاتمی دارد؟ معایب وی از منظر خامنه ای چیست؟ خامنه ای کارگزاری مطیع می خواهد. چگونه است که شما موضع اشتباه خامنه ای در مورد سیاست خارجی را به نیکویی تحلیل می کنید ام موضع اش را نسبت به سیاست داخلی خوش بینانه نگاه می کنید؟ آیا اینگونه نیست که امید خود را به واقعیت تحمیل می کنید؟
صادق : ۰۳ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱:۱۲ بعد از ظهر
با سلام من نمی دونم چطور انسان میتونه اینقدر به خودش دروغ بگه شما که یقین دارید تحلیلهای اقای خامنه ای در مورد سیاستهای کلی نظام بدون خدشه است چرا پا روی وجدانخودتون میگذارید
سیاوش : ۰۳ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۵:۱۹ بعد از ظهر
دوست گرامی
با تشکر از نوشته اتان باید بگویم برخلاف نظر شما معتقدم که هیچ تغییری در رفتار اقای خامنه ای پدید نیامده و ایشان از گذشته هم خشن تر شده اند. گواه این ادعا رفتار سپاه قدس در سوریه و با مخالفان بشار اسد است. اینقدر از این سخنان شنیده ایم که به این اسانی ها فریب نمیخوریم.پس از گمانه زنی های بسیار و معرفی شدن کاندیداهای مختلف دست بوس و پابوس حضرتش و درست درحالی که ایشان مطابق معمول و بدون هیچ گونه اهمیتی به اعتراضات مردم مشغول انتخاب از بین جمیع دوستان بودند گزارشهای وزارت اطلاعات نشان داد که مردم نه تنها در انتخابات شرکت نخواهند کرد که اصولا به انتخابات اعتقادی هم ندارند و در نتیجه تنور گرم مورد نظر ایشان به هیچ عنوان به دست نخواهد امد.این شد که به فکر افتادند به نوعی دلجوئی کنند.از انتقادات تند به احمدی نژاد و دار و دسته اش گرفته تا دعوت خاتمی به شرکت در انتصابات.حالا هم چون خطر را نزدیک میبینند به تکاپو افتاده اند که به نوعی نرمش نشان دهندتا مردم متقاعد به حضور در انتصابات شوند.به محض پایان یافتن خیمه شب بازی انتصابات دوباره بگیر و ببند اغاز میشود و همگان چهره اصلی ایشان را خواهند دید.
جواد : ۰۴ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۳:۱۰ بعد از ظهر
نباید فراموش کرد که همیشه اقای خامنه ای بهترین دفاع را در حمله خستجو میکند, تندترین شعار را انتخاب میکند برای حمله, این اندیشه همیشه د ر ایشان وجود داشته و باعث مشکلات ملت ما در همین شعارهای تند و حمله های بدون پشتیبانی اجتماعی بوده است.
مصطفی قهرمانی : ۰۴ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۳:۵۳ بعد از ظهر
به نظر من این بار نیز آقای فرخ نگهدار بار دیگر توانسته اند نه در کسوت یک تحلیلگر و ژورنالیست بلکه به عنوان یک رجل سیاسی دردمند با سوز و گداز نسبت به سرنوشت میهنش در چارچوب یک بیانیه سیاسی نقطه نظرات خود را در منتهای پختگی و کارآمدی بیان کند. ارزش این مقاله دو چندان میشود، وقتی آدمی میداند که در حاکمیت کنونی با ساختار حقیقی و حقوقی آن علی الاصول فرخ نگهدار و امثالهم نمیتواند از برای سهم خواهی در قدرت دست به نگارش برده باشند. و اتفاقا ارزش این مکتوب در این است یک شهروندی به نام فرخ نگهدار در خود این نیاز را احساس میکند که در مقابل مسائل مبتلا به وطنش در موقعی نیاز سهم خود را بدون درنظر گرفتن هر نوع مصلحت سیاسی ارائه دهد. به باور من معضل اصلی جامعه نیز در حقیقت در درجه نخست مشکلی معرفتی است تا مشکلی سیاسی یا اقتصادی و قس علی هذا. معرفت زیرین جهت تشخیص و شناسایی خوب و بد و خیر و شر آن چیزی است که در حقیقت جامعه ما نیاز شدید به آن دارد و اگر نه کتابها و کتابخانههای جهان مملو است از راه حلهای مناسب از برای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی که کارشناسان به راحتی به آنها دسترسی دارند. نحوه برخورد با امر انتخابات خرداد ۱۳۹۲ پس از آن تجربه دردناک انتخابات سال ۱۳۸۸ موضوعی است بسیار مهم، که جامعه مدنی نحیف ایرانی لاجرم شدیدا نیازمند به یافتن پاسخی مناسب برای آن است. فرخ نگهدار با مقاله خود با شیوایی تمام گام اول را برداشته است و بحث را افتتاح کرده است، باشد که دیگران نیز به عمق و غنای این مباحثه یاری رسانند.
مسلم : ۰۴ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱۰:۵۸ بعد از ظهر
من هم به سخنان رهبری خوشبین نیستم.ظاهرا او دنبال کسی است که تند رو، مخالف آمریکا، پوپولیست باشد ( نکات مثبت احمدی نژاد از دید رهبر) ولی نظام را به چالش نکشد( نکته منفی احمدی نژاد). اصلاح طلب ها باید “سبز” در انتخابات شرکت کنند. نه برای رسیدن به مقام “تدارکاتچی” بلکه برای رسواکردن و به هم زدن بازی مهندسی انتخابات. شاید برای اینکار به میدان فرستان یک آدم صریح الهجه مثل محتشمی پور بهتر از آقای خاتمی باشد. قطعا یکی از شعار های اصلاح طلبان باید تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی باشد.
رضا : ۰۵ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۸:۰۷ بعد از ظهر
در مورد تذکر و نگاه آقای نگهدار به تحلیلهای بیبیسی کاملاً موافقم
کلثوم : ۰۵ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱۰:۱۴ بعد از ظهر
نظر من در مورد انتخابات با نظر اقای تاجزاده یکی است باید شرکت کرد به محوریت اقای خاتمی از کنار نشتن و دست رو دست گذاشتن کاری ساخته نیست.حتی یک میلیمتر بخاطر وجهه جهانی اقای خاتمی از این فشار اقتصادی و سیاسی از مردم کاسته بشه غنیمت است.
سلمان محمدی : ۰۶ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱:۳۵ قبل از ظهر
سلام. حتی من که علاقة زیادی به آقای نگهدار دارم، این مقاله را دچار خوشبینی افراطی دیدم.
اما همچنان معنقد به اصلاح و لذا شرکت اصلاحطلبان در انتخابات ام. منتها هدف از این کار را صرفا باز کردن دوبارة جایی برای اصلاحطلبان در درون قدرت و کلان تر، ترمیم رابطة ملت با حکومت میدانم.
بجز این، و در درجة دوم، شکست دادن جناح احمدی نژاد میتواند هدف از شرکت در انتخابات باشد.
برای نیل به این دو هدف هیچ بد هم نمیدانم که اصلاحطلبان با محافظه کارهای اصولی تری مثل مؤتلفه بر ضد جناح احمدی نژاد متحد شوند. منتها لازمة قبول این “سیاست”، دست برداشتن از سیاست ورزیهای آرمانگرایانه و لذا ریشه گرایانه است. که هم در اصلاحطلبان نادر کالمعدوم است و هم در محافظه کاران اصولی. در چنین شرایطی طبیعی است که باز هم جناح احمدی نژاد برنده شود و کشور را به قهقرای بیشتر ببرد
نظام کامیاب : ۰۶ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۴:۴۸ قبل از ظهر
با تشکر از تحلیل سیستماتیک و بالانس شما. امید که بیشتر از این تحلیلها به بینیم. با منطق و استدلال شما موافق هستم، به جز آنجا که:
گفته اید “”نگاه رهبر نظام به اقتصاد و سیاست در من نگاه رهبر فقید انقلاب چین را تداعی می کند. اما سیاستی که امروز نیاز کشور است بیشتر با نگاه جانشین او همسوست ” . به نظر من زمانی سیاست کشور بیشتر سیاست جانشین رهبر چین را خواهد پذیرفت که اوباما به ایران سفر کند، همانطور که نیکسون به چین سفر کرد. یا به بیانی دیگر، بعد از این که آمریکا به پذیرد که با فشار نه میتواند رژیم را تغییر به دهد. انموقع است که کشور نیاز به “سیاست جانشین رهبر انقلاب چین را” پیدا خواهد کرد.
علی محمدی ! : ۰۶ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱۰:۵۹ قبل از ظهر
در عین حال که با بر داشتهای آقای نگهدار بعنوان یک ژورنالیست تا حدی موافقم، با توجه به پیشینه سیاسی ایشان هنوز نا پختگی در تحلیل های ایشان موج میزند چرا:
1- نگهدار تحلیل بنیادی خود را نه از روی باورهای قلبی بلکه با تردیدهای ضمنی همراه نموده است.
2-تحلیل گر حرفه ای سمت تحولات را با توجه به تحلیل های بنیادی شرایط جامعه و مر حله رشد و تکامل آن اتخاذ واز حاشیه پردازی بیان نکات منفی به منطور تقویت جنبه های مثبت و زدن مهر خود در سمت تحولات بالنده سود می برد.
3- تحلیل گر سیاسی نباید همه آموخته ها وبرداشتهای خود را مثل یک شاگردکلاس درس سیاست بر روی میز بگذاردو به انتطار اصلاح آن از سوی سایر همکلاسان و احیانا jتغییر شرایط جدید بماند.
4-تحلیل گر سیاسی بعنوان پیشقراول ، موظف است آموخنه های خود را که در عمل سیاسی به قطعیت آن پی برده است ، در نگاه به پدیده های مثبت با ذکر جمله قطعی و انتخاب شعار درست به مخاطب ارسال دارد، مثلا آقای نگهدار می توانستند چنین شعار بدهند:
به استقبال سال ” حماسه سیاسی ” با شرکت گسترده در انتخابات 92 و رای به اصلاح طلبان یک بار دیگر حماسه 2 خرداد 76 را رقم بزنیم !
به این می گویند قطعیت در نظرعلمی و عمل انقلابی !
علیرضا : ۰۶ فروردین ۱۳۹۲, ساعت ۱۲:۰۴ بعد از ظهر
باید تا روزهای پایانی منتظر تغیرات بود . ولی در حال هر حرکتی باید در راستای پیشبرد جنبش مدنی مردم باشد.