07 01 2009  |  موضوع: یادداشت  |  محل انتشار:  |  نسخه چاپ  

راى من در انتخابات ۲۲ خرداد


چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۸

در لحظه حاضر نگرانى اصلى من و ميليون ها نفر مثل من خطرى است كه انتخاب مجدد احمدى نژاد براى كشورم در بر دارد. او چماق نظامى امنيتى ها براى زدن قدرت روحانيت، براى زدن جامعه مدنى، براى نمد مال كردن بخش خصوصى، براى نظامى – امنيتى كردن همه شئون كشور است. احمدى نژاد يك خطر جدى براى ايران است. او هرج و مرج طلب است. تن به قاعده و قانون نمى دهد. برنامه ريزى و مشورت را قبول ندارد. تك روست. احمدى نژاد نه چيزى از اقتصاد مى داند و نه مى خواهد بداند. او با مفهوم “توسعه پايدار” از اساس بيگانه است. او يك رئيس جمهورى هوچى، عوام گرا و عوام فريب است. او دوست دارد جنجال به پا كند و برايش مهم نيست كه اين جنجال چه لطمه اى به منافع كشور مى زند. افزايش تهديدها عليه كشور برايش افتخار است. دست آورد او در سياست خارجى، نفى هولوكاست، موشك دور برد و غنى سازى اورانيوم بوده است. احمدى نژاد پديده اى جم كرانى و خرافه گراست. رفتار او رفتارى ضد روشنفكرى و ضد فرهنگى است. او جنبش حقوق مدنى و شكوفايى فرهنگى را تهديدى عليه امنيت كشور مى داند. احمدى نژاد دون شان ملت ايران و ماندنش براى من فقط مايه تاسف است. راى من در انتخابات ۲۲ خرداد قبل از همه براى شكست احمدى نژاد است.

اگر خاتمى نامزد بود همه جا مى گفتم و تلاش مى كردم كه مردم به او راى دهند. او شخصيتى فرهيخته، فعال و مورد احترام من است. از انصراف او متاسف شدم. اما قانع شدم كه آمدن مهندس موسوى علت آن نبوده و تهديدها از جاى ديگر بوده است. ايكاش ملت مى توانست به صراحت از آن چه گذشت مطلع شود. موسوى، بر خلاف خاتمى، در اين ۲۰ ساله چالشگر صحنه نبوده، و خاموشى و خانه نشينى را را وسيله اعتراض دانسته است. اما به راه كج هم نرفته است. من خاموشى اعتراض آميز را راه مبارزه براى تغيير نمى شناسم. شعله عشق نمى گذارد تلاطم ها و فشارها، ترا از ميدان براند. اگر شورى در دل دارى، چون شب بر زمانه مستولى شود، تراست كه “شب روى” كنى و از راه ديگر در آيى. بركنارى ۲۰ ساله موسوى مرا مردد مى كند كه او با چالش هاى سنگينى كه در راه است چه خواهد كرد؟ چالش هايى سنگين تر از دوره ى ۸ ساله خاتمى.

ناراضى‌ترها حول آقاى كروبى گرد آمده‌اند. آنها هم در درون نظام و هم در ميان راى دهندگان نسبت به كمپ موسوى حضور محدود ترى دارند. برجسته ترين چهره هاى اين كمپ غلام حسين كرباسچى و جمليه كديور است. حضور آقاى مهاجرانى نيزصبغه فرهنگى برجسته اى به كمپ مى دهد. وعده ها و برنامه، ابتكارهاى عملى و نگاه كمپ كروبى در ميان فعالان مدنى و ناراضيان و خستگان از ناراستى هاى درون سيستم جاذبه دارد. اما سوال بسيارى اين است كه كمپ او تا چه حد آماده كشور گردانى است؟ اين كه آقاى كروبى در مجلس ششم منقد اصلاح طلبان راديكال بود و حالا با شعارها و مطالبات آنان در ميدان است به افزايش اعتماد راى دهندگان كمك نمى كند. نقطه قوت آقاى كروبى، شهرت او به عنوان كسى كه جلوى ناراستى ها مى ايستد و از حقوق افراد دفاع مى كند. ا اين خصيصه گرچه بسيار اهميت دارد اما با خيلى چيزهاى ديگر بايد همراه باشد تا راى گرفتن از اكثريت مردم ميسر شود.

در چنين وضعى، تنها راه كنار زدن دولت نظامى امنيتى احمدى نژاد راى دادن به رقباى اصلاح طلب اوست. راى ندادن به موسوى يا كروبى، در وضع فعلى و در عمل، يعنى كمك به راى آوردن احمدى نژاد.

اما به دو دليل حمايت از موسوى در مقابل كروبى و يا از كروبى در مقابل موسوى را اشتباه مى دانم. اولا براى من و امثال من انتخاب ميان موسوى و كروبى بسيار دشوار و پيچيده و در اين مرحله موجب سر در گمى سنگين بسيار خواهد شد. ثانيا برايم قطعى است كه جانبدارى ما از كمپ موسوى در برابر كروبى و يا بالعكس در وضع فعلى وظيفه اصلى نيست و تلاش هاى ميانه گيرانه براى حفظ و تقويت زمينه هاى اتحاد اين دو كمپ، براى ايستادگى هاى بعد از انتخابات و مقاومت متحد در برابر يورش ها، وظيفه اى مهم تر است.

از اين رو بايد همگان را به شركت در انتخابات ۲۲ خرداد و راى دادن به يكى از نامزد هاى اصلاح طلب، آقايان كروبى و موسوى فراخوانده و هركس بنا به معيارهايى كه براى راى دادن در نظر مى گيرد به يكى از اين دو نامزد راى دهد. هدف اصلى من در اين انتخابات شكست احمدى نژاد است. لذا من به نامزدى راى خواهم داد كه شانس پيروزى بر احمدى نژاد را بيشتر داراست. قبلا از ريختن راى سفيد هم حمايت مى كردم، اما حالا كه شانس آقاى موسوى و احتمال انتخاب او در دور اول منتفى نيست، راى سفيد ممكن است به سود احمدى نژاد تمام شود و خطاست.






Bookmark and Share
©negahdar.net