سکوت ما و سکوت آنها
جمعه ۱۷ اسفندماه ۱۳۸۶
سکوت و علل آن
یک هفته به انتخابات مانده و هیچ کس امیدی ندارد که انتخابات مجلس هشتم تغییری در اوضاع کشور پدید آورد. این بار نیروهای سیاسی کشور، که روش مسالمتآمیز دارند ولی از حق شرکت محروماند، عموما یا ساکتاند و یا مردم را به حمایت از نامزدهای اصلاحطلب دعوت نکردهاند.
اتحاد جمهوریخواهان، شورای فعالان ملی مذهبیها، جبهه ملی، و نیز تشکلهای مدنی آزادیخواه ایران، مثل ادوار تحکیم و غیره، موضع “عدم مشارکت” اتخاد کردهاند و از بقایای اصلاحطلبان به جا مانده در صحنه اعلام حمایت نکردهاند. حتی خود اصلاحطلبان هم مشارکت حداکثری را به مشارکت حداقلی و نوعا “اعتراضی” تنزل دادهاند. در دانشگاه کوچکترین نشانهای از شور و شوق انتخاباتی به چشم نمیخورد.
سوال مهم، برای کسانی که انتخابات را مجرای اصلی تاثیر گذاری مردم بر ساختار، ترکیب و سیاستهای کشور تلقی میکنند، این است که چرا رغبت به جبههگیری و مداخله در انتخابات مجلس هشتم، در میان الیت سیاسی و اقشار مدرنتر این قدر ناچیز است.
برخی کارنامه اصلاحطلبان حکومتی علت این دلسردی قلمداد میکنند. برخی در اهمیت مجلس (و جایگاه ریاست جمهوری) در قدرت سیاسی شک کردهاند، برخی نیز تعرض نظامیگرایان و کم معناتر شدن انتخابات را علت اصلی این کناره جوییها تلقی میکنند.
هر یک از این تحلیلها پذیرفته شود یک واقعیت مسلم است: در انتخابات مجلس هشتم رقابت اصلاحطلبان با اصولگرایان برای تسخیر مجلس نیست. مجلس هشتم در هر حال اصولگرا خواهد بود. نه از طریق شرکت و نه از طریق عدم شرکت، نمیتوان این وضع را تغییر داد. نبود امید به تغییر از طریق انتخابات، مهمترین منشاء سکوت و کنارهجویی است
درجه اهمیت تصمیمگیری ما
اهمیت شرکت نیروهای منتقد و معترض به وضع موجود از سطح “تلاش برای تغییر در ساخت قدرت” به سطح “اعلام حمایت و همراهی با اصلاحطلبان” تنزل یافته است. انتخابات مجلس هشتم عملا عرصهای نیست که احزاب و جریانهای مستقل بتوانند از این فرصت برای تاثیرگذاری بر تناسب قوا در حکومت بهرهگیری کنند. برخلاف انتخابات در دوران اصلاحطلبی، امروز این امکان منتفی است که آزادیخواهان با بسیج مردم برای رای دادن به اصلاحطلبان، کمک کنند که قوه مقننه اصلاحطلب شود.
اگر امکان تسخیر مجلس وجود داشت، اتخاذ موضع “عدم مشارکت” خطایی استراتژیک بود. در چنان شرایطی رای دادن ما معنایی وسیع تر از حمایت از “اصلاحطلبان حکومتی” داشت. در چنان شرایطی بسیج مردم برای آن بود که مجلس از دست اقتدارگرایان خارج شود و بسیج اجتماعی، قدرتهای غیرانتخابی را از سر راه مجلس عقب بزند. اما در وضع فعلی راه پیشبرد این استراتژی بسته است. شرکت یا عدم شرکت آزادیخواهان در رای گیری روز ۲۴ اسفند فاقد اهمیت استراتژیک است.
برخی فعالین تیزبین سیاسی اشاره میکنند که اهمیت انتخابات در رقابت میان اصلاحطلبان و اصولگرایان نهفته نیست. آنها تاکید میکنند دوره این رقابت عملا گذشته است. آنها اشاره میکنند رقابت اصلی در انتخابات آتی را میان دو لیست اصولگرا، میان تشکلهای نظامی- امنیتی با تشکلهای بازار– روحانیت، میدانند. این اشارات تیزبینانه است. اما دلایل زیادی نداریم برای این که قبول کنیم توده مردمی هم که پای صندوقها میروند در این زمینه اطلاعات کافی و نظر و انتخاب روشن دارند. شناخت رایدهندگان از تفاوتهای نظامیگرایان و سنتیها بسیار بسیار محدودتر از شناخت آنان از تفاوتهای اصلاحطلبان و اصولگرایان است. روش اصولگرایان هیچ وقت این نبوده که رای دهندگان را با موضوعات مورد اختلاف در بالا آشنا کنند.
بنابراین – حتی اگر بپذیریم که موضوع اصلی انتخابات مجلس هشتم سپردن مجلس به دست نظامیگرایان (طرفداران دولت) و عقب زدن تشکلهای سنتی جمهوری اسلامی (بازار و روحانیت) است، حتی اگر بپذیریم که به هیچ وجه به صلاح کشور – به خصوص به صلاح آزادیخواهان – نیست که اکثریت مجلس به تسخیر نظامی گرایان در آید، نمیتوان و نباید تصور کرد که نیروهای منقد و مخالف جمهوری اسلامی میتوانند با دعوت مردم به شرکت در انتخابات مانع از این چرخش شوند. برای این که نیروهای مخالف و منقد وضع موجود وارد عمل شوند ضرورتا باید موضوع اختلاف میان دو بخش اصولگرا در مقیاس ملی و تودهای مطرح و شناخته شود. انجام این مهم از دست مخالفین ساخته نیست و یا دست کم مربوط به این دور از انتخابات نیست.
به این ترتیب معنای سیاسی دعوت “جمهوریخواهان و نیروهای مشابه”(۱) از مردم برای شرکت در انتخابات عمدتا محدود است به “اعلام حمایت از ائتلاف اصلاحطلبان”. به همانگونه که پیام سیاسی “عدم شرکت” تاکیدی است بر جدایی با، و یا عدم اعتماد به، آنان.
کسانی هستند که البته معنای دعوت مردم به عدم شرکت را “مشروعیتزدایی از رژیم” و پیام دعوت به شرکت را “حمایت از رژیم” میفهمند. این کسان هنوز در الفبای تحلیل سیاسی و سیاستگذاری با ما مشکل دارند. با چنین کسانی یافتن زبان مشترک آسان نیست.
ما و اصلاحطلبان حکومتی
در انتخابات دور هفتم ریاست جمهوری و مجلس ششم معنای عملی دعوت مردم به عدم شرکت کمک به سپردن قوه مجریه و مقننه به به دست راستیها بود. امروز از شعار “عدم شرکت” چنین معنایی بر نمیخیزد. معنای عملی “عدم شرکت” تبری جستن از ائتلاف اصلاحطلبان است. کسانی نیز ممکن است نزدیکی و همبستگی خود را در همین روزهای سخت، با اصلاحطلبان مهم و ضروری تلقی کنند. چنین کسانی حتما مردم را به حمایت از لیستهای اصلاحطلبان دعوت خواهند کرد.
حمایت یا عدم اعلام حمایت از لیستهای اصلاحطلبان بیش از همه نوعی سیاست گذاری تاکتیکی برای تنظیم میزان فاصله با آنهاست. من که همواره برای تفاهم، اشتراک مساعی و همسویی میان اصلاح طلبان حکومتی و با مجموعه اصلاح طلبان غیر حکومتی ایران اهمیت بسیار قایل بودهام، دعوت از مردم به رای ندادن به اصلاح طلبان را به هیچ وجه گامی هم گام با مسیر تحول دموکراتیک ایران نمیبینم. چنین گامی مضر و رو به بیراهه است. تاکید بر رای ندادن به اصلاحطلبان شکاف موجود میان نیروهای طرفدار تقویت جمهوریت و مردم سالاری در نظام سیاسی کشور را تعمیق میبرد. چنین موضعی شور و امید به تغییر از مسیر انتخابات را در پایه اجتماعی ما تضعیف میکند.(۲)
اما آیا نیروهای جمهوریخواه و طیف مشابه باید مردم را به رای دادن به لیست ائتلاف اصلاحطلبان دعوت کنند؟ پاسخ من به این سوال هم در وضع فعلی منفی است. زیرا اصلاحطلبان، به دلایل قابل فهم، در وضعی نیستند که بتوانند در قبال این دعوت واکنش شایسته نشان دهند. چنین دعوتی صرفا یک سویه خواهد ماند و لذا با واکنش منفی پایه اجتماعی ما مواجه خواهد شد. چنین دعوتی به غلط به این امید دامن میزند که گویا هنوز میتوان از طریق مشارکت در انتخاباتی با ویژگیهای کنونی از نو چرخ اصلاحات را به حرکت انداخت. توجه کنیم که “ائتلاف اصلاحطلبان” در وضعی نیست که حمایت یا عدم حمایت از آنان معیار حمایت یا عدم حمایت از امکان بسط دموکراسی تلقی شود.
راه اصلاحات چگونه گشوده میشود؟
چرخ اصلاحات وقتی به حرکت میآید که دست کم مجلس و دولت، اصلاح طلب شوند. این راه در ۲۴ اسفند بسته خواهد ماند و با مشارکت حداقلی باز نخواهد شد. بدون تغییر قانون انتخابات؛ دست کم بدون تغییر سیاست مجریان قانون انتخابات، نمیتوان مجلس و دولت را اصلاحطلب کرد. چانه زنی در بالا، اگر منتفی نباشد، فعلا بیاثرست. برای باز کردن این راه بسیج اجتماعی و محاصره مدنی حکومت لازم است. تنها فشار از پائین، فشار از بیرون از حکومت، بر حکومت چارهساز است.
برای تضمین امنیت ملی، برای حفظ یک پارچگی کشور، برای جلوگیری از تجاوز خارجی، برای فرونشاندن تنش میان طبقات، برای همزیستی مهربانانه اقوام، برای تقویت امید در نسل جوان راهی جز ترغیب آنان به حضور در پای صندوقهای رای وجود ندارد. این حضور قبل از همه نیازمند شکستن حصارهایی است که حکومت بر دور انتخابات کشیده است. چاره ایران، برای رفع مشکلات در درون خود و یا مشکلات با جهان، انتخابات آزاد است.
متاسفانه رهبری کشور در سمتی حرکت میکند که انتخابات در ذهن اقشار وسیعتری از مردم کم رنگ و کم معناتر شود. نیاز کشور باز تر کردن مجرای انتخابات است و رهبری هر زمان آن را تنگ تر میکند. اگر نتوانیم این سیر را متوقف کنیم روزی خواهد آمد که حتی اصول گرایانی که تکیه اجتماعی دارند در خواهند یافت که رهبری کشور به جای تکیه بر قدرت اجتماعی، تکیه بر قدرت نظامی را برگزیده است. دور نخواهد بود روزی که گروه بزرگی از آنان دریابند برای حفظ نظام و کشور به جز انتخابات راه دیگری متصور نیست.
در چنین وضعیتی حمایت از تلاش برای تصحیح قانون انتخابات و نزدیک کردن کشور به انتخابات آزاد، هزار برابر بیش از حمایت یا عدم حمایت از لیستهای “ائتلاف اصلاحطلبان” حائز اهمیت است. عدم حمایت از تصحیح قانون انتخابات بازی با سرنوشت کشور است. اگر سکوت جمهوری خواهان در انتخابات آتی از دید ائتلاف اصلاح طلبان سهوا یک خطای سیاسی تلقی شود، سکوت اصلاحطلبان - و نیز اصولگرایانی که تکیه گاه اجتماعی دارند - در قبال بلایی که این قانون انتخابات و نحوه اجرای آن بر سر کشور میآورد خطایی مهلک با ماهیتی استبدادگرایانه و ضدملی است.
———————
۱. منظورم مجموعه جریان های اصلاح گرای سکولار است
۲. علاوه بر این، نظر به ساخت و بافت جامعه شناختی شهرهای کوچک و روستاها و با توجه به رابطه نماینده مجلس در این حوزه ها مخالفم که مردم در حوزه های کوچک تشویق نشوند که در انتخابات شرکت کنند. در شهرستان ها و حوزه های کوچک رقابت میان نامزدها همیشه جدی و از نظر گروه های وسیعی از اهالی معنادار بوده است.
در شهرستان ها توصیه ام به همه فعالین این است که بکوشند نامزدها هرچه بیشتر در برابر خواست های محلی وصدای مردم متعهد شوند. تلاش ها باید در هر حوزه ای متوجه انتخاب نماینده ای شود که نسبت به مردم متعهدتر است. حتی در انتخاباتی به پوچی انتخابات در دوره شاه، باز هم درجه شرکت در روستاها و شهرهای کوچک، و نیز اثر نماینده بر زندگی اهالی، به هیچ وجه ناچیز نبود. بسیاری از نمایندگان در تمام سال های قبل و بعد از انقلاب همیشه به نوعی سرویس رسان به موکلین و رابط بین حکومت و مردم بوده اند. این تعامل و تاثیر گذاری بسود تقویت فرهنگ دموکراسی و جامعه مدنی و بسود مردم است.
نظر کاربران:
با تشکر از مسئولان ایران امروز که امکان مناسبی برای برای اظهار نظر درنظر گرفته و این در بطن خود پذیرش چند صدائی را دارا می باشد. دوستی در باره ی پست قبلی من ، بنده را مورد لطف قرار دادند :" آقای بابک با عرض پوزش صدای شما از جای گرم بیرون می آید. شما تشریف بیاورید ایران و کل ساختار نظام را دگرگون کنید! شما و همفکرانتان قادر نیستید یک نماینده مورد دلخواه خود را وارد مجلس کنید، آنگاه انتظار سرنگونی ج.ا. را از اصلاح طلبان دارید؟...:"
نمی دانم کجای نظر من چنین شبهاتی را ایجاد کرده و اصلا سرنگونی و دگرگونی اینجا چکار می کند. برای اینکه خیال این دوست را راحت کرده باشم عرض می کنم : اصلا چه دلیلی دارد که من نوعی سکولار، چه در داخل کشور و یا خارج از کشور ، مردم عرفی و سکولار راترغیب کنم که به نیروهای مذهبی حکومتی رای دهند . که چی؟ مردم باید وکلای خود را انتخاب کنند . ما که هنوز احزاب مدرن نداریم که به برنامه ی آنها رای دهیم .
اگر انتخابات آزاد برگزار شود معلوم نیست از آن چه ذست خواهد آمد. در نهایت به نفع حکومت فقاهتی و نظامی ایران ست ، این امکان را می یابند که احتمالا پذیرای چند نیروی وجیهه المله در مجلس گردد تا بتدریج یخ ها ذوب شود و با تغییرات معینی مردم و کشور از بسیاری از تهدیدها آسیب کمتری ببینند چه بسا چشم اندازهای نوید بخشی امید و شوق به پیشرفت و عدالت اجتماعی را درمردم شکوفا نماید. این ها را نه راست ها قبول دارند و نه چپ ها ! یکی به اشغال نظامی و کودتا فکر می کند و آن دیگری به انقلاب انتخابات آزاد یعنی ایران برای تمام ایرانیان امیدوارم که منظورم را رسانده باشم.
بابک ساده
*
آقای بابک با عرض پوزش صدای شما از جای گرم بیرون می آید. شما تشریف بیاورید ایران و کل ساختار نظام را دگرگون کنید! شما و همفکرانتان قادر نیستید یک نماینده مورد دلخواه خود را وارد مجلس کنید، آنگاه انتظار سرنگونی ج.ا. را از اصلاح طلبان دارید؟ شما یا ما قادر نیستیم یک تجمع چند صد نفری علیه نطارت استصوابی در خیابانی در تهران برپا کنیم ، اما دل به شعارهای دهان پرکن می سپاریم!
میان آرزوهای ما و واقعیات موجود فاصله فاحشی وجود دارد. از زمان خروج من و شما از ایران زندگی از حرکت باز نایستاده. مردم چه ما بخواهیم و چه نخواهیم با این راست ها و یا اصلاح طلبان هر روزه سر و کار دارند و منافع خود را از راه انتخاب این یکی یا آن دیگری تامین می کنند.
این که ما از قافله باز ماندهایم، گناهش بگردن خود ماست. وگرنه زندگی در ایران جاری است. حال شما با تحریم که بارزترین حصولش بقدرت رسیدن احمدی نژاد و نظامیان است این روند را تقویت می کنید، یا با دیدی واقع بینانه و با بردباری به برداشتن گامهایی هر چند کوچک بسوی مردمسالاری و حکومت قانون یاری می رسانید.
*
با سلام ، توضیحات دوست ارجمند آقای نگهدار لازم و بجا بود .ولی نظرات کاربران نسبت به این توضیحات نشان میدهد که واقعا برای بسیاری هنوز مشکل ست که در این دوره موضع عدم شرکت را پیش گرفت و تمایل قوی وجود دارد که در چارچوب مبارزات نیروهای حکومتی "درجا" زد.
بیانیه جبهه مشارکت در بارهی علت شرکت آنها در انتخابات در همین "ایران امروز" تردیدی نمیگذارد که "آنها" در استراتژی جز تغییر قدرت در درون نیروهای حکومتی هدف دیگری ندارند ، حتی اشاره ای به نیروهای غیر حکو متی اعم از مذهبی یا سکولار نمی کنند .
این سند نشانگر حد "اصلاح طلبی" بخشی از نیروهای حامی رژیم می باشد که از صدر تا ذیل آن ، ننه من غریبم موج میزند و از کنار وقایع اصلی نیز میگذرند.
۱. برجسته کردن نقش خمینی در امروزهی روز چه معنی خواهد داشت جز ..
۲. عدم اشاره به نقش ولایت فقیه در قانون اساسی و در تمام امور اجتماعی و انتخابات نشان دهنده ی ترس و زبونی سیاسی میباشد که بسیار سئوالانگیز ست.
۳.عدم اشاره به سایر نیروهای اجتماعی غیرخودی اعم از مذهبی و یا سکولار و عرفی ، توگوئی ایران فقط از دو نیروی اقتدارگرای حکومتی و اصلاح طلب حکومتی تشکیل شده و حضرات قیم همه هستند.
۴. تکرار عدیده ی جمهوری اسلامی و "جمهوریت" در حالیکه فقط یک حکومت دینی ضد جمهوری و ضد آزادی سی سال سرنوشت مردم را با زور در دست دارد که واقعا مضحک می باشد.
انتخابات آزاد تنها راهی ست که نشان خواهد داد پایگاه واقعی نیروهای واقعا موجود چه میزان ست . تا این مهم اجرا نشود گنده گوئی های راست راست و چپ چپ ادامه خواهد داشت. دلیلی ندارد که در تحلیل های جاری به گنده گوئی های بی پایه بها داد. نیروهای مذهبی ـ ملی و سکولار داخل در برخوردهای رسمی همگی تاکید بر انتخابات آزاد نموده و در اتتخابات پیش رو شرکت نمی کنند. ما جمهوری خواهان خارج از کشور با اکثریت آنها همراهی داریم حال اگر نیروهائی به شکل فردی و غیر رسمی بر تشویق مردم به شرکت و حمایت از "اصلاح طلبان حکومتی " پافشاری دارند.
با ضربان حرکت های قبل از انتخابات مردم جور در نمی آید. نمی توان رویائی به رویداد هایی چون ۲ خرداد ۷۶ امید بست در لیست های موجود چنین پتانسیل هائی وجود ندارد به تعبیر دکتر پیمان از شخصیت هائی نظیر مصدق ومدرس تهی ست.
با احترام بابک ساده
*
سرانجام اقای نگهدار هم قبول کرد که انتخابات در این رژیم یک تیاتر مسخره است باز هم جای شکرش باقی است اما انگار هنرمندان هنوز هم دست بردار نیستند. منیژه حکمت ودخترش ستاد انتخاباتی تشکیل دادهاند.
*
شما از یکطرف می گویید "امروز از شعار "عدم شرکت" چنین معنایی بر نمیخیزد. معنای عملی "عدم شرکت" تبری جستن از ائتلاف اصلاحطلبان است." بعد اضافه می کنید "تاکید بر رای ندادن به اصلاحطلبان شکاف موجود میان نیروهای طرفدار تقویت جمهوریت و مردم سالاری در نظام سیاسی کشور را تعمیق میبرد. "
در نهایت نیز می گویید"اما آیا نیروهای جمهوریخواه و طیف مشابه باید مردم را به رای دادن به لیست ائتلاف اصلاحطلبان دعوت کنند؟ پاسخ من به این سوال هم در وضع فعلی منفی است." شما چطور می توانید بگویید نه اعلام "عدم شرکت" درست است و نه اعلام شرکت و رای دادن به ائتلاف اصلاح طلبان. این سیاست نیست، سردرگمی محض است. سیاست باید اصولی باشد حتی اگر نتوان بیش از اقلیتی در مجلس تشکیل داد.
یک منتقد
*
با سلام به آقای نگهدار،
یکی از ویژگی های شما این بوده است که از اصلاحات و اصلاح طلبان دفاع می کردید و تسلیم جو رادیکال و پوپولیستی در میان اپوزیسیون مخصوصا اپوزیسیون خارج از کشور نمی شدید. البته شما نظر خود را بیان کرده اید. در هرحال این نه حمایت و نه عدم شرکت سیاست عجیبی است که با تحلیل های شما و منش شما خوانایی ندارد. حتی اگر آنها سکوت کنند دلیلی نمی شود که شما یا ما سکوت کنیم.
م. قمشهای
*
دوست عزیز آقای نگهدار؛ من اوضاع فعلی را اینطور که شما به تصویر می کشید نمی بینم!
خوشحالم از اینکه سکوت رو شکسته و به بیان نظراتتون پرداختید. اما بر خلاف نظر شما نیروهای سیاسی آنچنان هم ساکت نیستند! من فقط دو تا نقل قول از جبهه عملا متحد تحریمیان برای شما نقل کنم. فرازهایی از ترشحات سلطنت طلبان :
ايرانی اگر ايرانی باشد و ذره ای شرف ملی داشته باشد، با اوراق انتصاباتی اين اوباش ضد خدا و دشمن ايران حتی نبايد کثافت ما تحت کودک خود را هم پاک کرده و او را آلوده اين ميکرب سازد. تکليف ميهنی ما با اين ضحاکيان آن اندازه روشن است که به راستی آدمی حتی از ياد آوری آن هم شرم دارد
.....................................
فرازهایی از ترشحات مجاهدین خلق:
آن بخش از شرکای حکومت ولایت فقیهی ایران، که با کودتای سیاسی رهبر و پاسداران این حکومت دستشان از قدرت سیاستگذاری و اجرایی کوتاه شده، ائتلاف انتخاباتی تشکیل دادهاند تا از طریق مجلس هشتم، راهی برای بازگشت خود به این حوزه از قدرت حکومتی باز کنند. آخوندهای گردنکلفتی همچون رفسنجانی، خاتمی و کروبی، سوتهدلان را گرد هم آوردهاند، تا این ائتلاف انتخاباتی را سرپا نگهدارند
............
متاسفم از این موضعگیری سرا پا متناقض و بی استدلال سیاسی و تئوریک شما
مسعود آذری
*
با سخنان آقای نگهدار با تمام احترامی که برای وی قائلم نمی توانم موافق باشم.
اولا اینکه ما بگوییم "اگر شرایط بگونهای بود که امکان تسخیر مجلس وجود می داشت ما از اصلاح طلبان حمایت میکردیم ، ولی چون این امکان نیست پس از همان اصلاح طلبان حمایت نخواهیم کرد"! نشان از روحیهای کاسبکارانه(آنهم بسیار ناشیانه) دارد. یا گوینده به آنچه می گوید اعتقاد ندارد و می خواهد همراه با امواج فرنگ حرکت کند یا اینکه واقعا فاقد شناخت دقیقی از شرایط موجود در داخل است!
اینکه اقلیتی قابل توجه در داخل مجلس باشد که بتواند در شرایط مناسب تا حدی با مطالبات مردم همراهی کند بهتر است یا اینکه مجلس بطور کامل بین نظامیان و بازاریان تقسیم شود. حتی برای کسانی که به مبارزه پارلمتاریستی در ج.ا. اعتقاد نداشته باشند وجود اقلیتی اصلاح طلب سست عنصر در مجلس بهتر از مجلسی کاملا گوش بفرمان است.
نیرو های جمهوری خواه باید توجه داشته باشند که شرایط موجود کشور دوام نخواهد آورد و حال از طریق حمله خارجی یا در پی عقب نشینی حکومت تغییر این وضع اجتناب ناپذیر خواهد بود. نیروهای راست خارج با تبلیغ انفعال و تشویق مردم به خانه نشینی رویای بازیافت مجدد قدرت در پی حمله نظامی را در سر می پرورانند.
این در حالی است که نیروهای تحول طلب در داخل با توجه به شرایط واقعا موجود، بیشتر قصد بر هم زدن خواب های شومی که راستها چه در ایران و چه خارج برای کشورمان دیدهاند هستند. و چه بسا از این راه خود را برای روزهایی که تحولات اجتناب ناپذیر خواند بود در صحنه حفظ می کنند.
حال سوال اینجاست که نیروهای جمهوری خواه در خارج از کشور با سکوت خود راست حاکم و راست مهاجرنشین را یاری می کنند. یا مسئولانه و برای قضاوت تاریخ واقعبینانهترین سیاست را بدون توجه به تبلیغات مسموم مهاجرت اتخاذ میکنند.
چنین باد!
*
آقای نگهدار متاسفم که شما هم تحت تاثیر جو، جوی که هیئتهای اجرایی و نظارت و شورای نگهبان از یک سو و گروههای مخالف شرکت در انتخابات از سوی دیگر به آن دامن زدهاند بالاخره قافیه را به مخالفان باختید . پس "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" برای چه وقتی است. الان صحبت بکار انداختن موتور اصلاحات در میان نیست. بلکه موضوع بودن یا نبودن اصلاح طلبها در صحنه سیاسی مطرح است. ما باید با رای به اصلاحطلبها حضور آنها را تقویت کنیم وهچ چشمداشتی هم به عمل متقابل آنها نداشته باشیم . بدیهی است اگر این اقدام به نفع جنبش دموکراسی خواهی باشد ما هم در آینده پاسخ خود را خواهیم گرفت گیرم که حتی این پاسخ از طرف اصلاحطلبها نباشد.
*
چرا باید همیشه از افرادی که هیچ کاری انجام نمی دهند و هر بار از شعارهای قبلی خود عقب نشینی میکنند حمایت کنیم؟ اصلاح طلبان در اوج قدرت (داشتن دو قوه و حمایت ملیونی مردم) با یک حکم حکومتی تسلیم شدند و از آن پس نیروهای پشتیبان ایشان شروع به ریزش کرد.
متاسفانه ایشان همیشه چشم به حکومت داشتند تا مردم و هیچ وقت در راه و روش خود تغییری جهت بهبود آن ندادند. ایشان می توانستند به جای رفتن به سمت اقتدارگرایان به سمت مردم بروند (خروج از حکومت) و به یک نیروی اپوزسیون قوی تبدیل شوند و از راه های مسالمت آمیز و فشار از پایین مقدمات یک انتخابات آزاد را فراهم آورند. همانطور که در تمام انقلابهای مخملین روی داد. این آقایان به نظر من خواهان حفظ نظام و اصلاح آن هستند تا خود بتوانند در آن شریک شوند. هدف ایشان تغییر نظام و برقراری حکومت مردم سالار نیست. مردم ایران این را فهمیده اند ولی مثل همیشه به اصطلاح روشنفکران ما عقب تر از مردم هستند.
سئوال من این است تا کجا باید عقب نشست؟ وقتی میدانیم نظام از کم رونق بودن انتخابات بیشتر ضربه می خورد تا راه یافتن چند نماینده بی خاصیت چرا باید رای داد؟
شعار دیروز "انتخاب بین بد و بدتر" امروز به "نگداریم رویای اقتدارگرایان بر آورده شود" بدل شده است و خدا می داند انتخابات بعدی چه خواهد بود. آیا انتخابات بعدی ائتلاف اصلاح طلبان با نظامیان(سپاهیان) نخواهد بود تا جلوی قدرت گیری سلاخان را بگیرند؟ آیا معنای سیاست این است؟ اصلاح طلبان حکومتی نیروی سوخته سیاسی هستند و بهتر است فکر دیگری کرد و اینقدر برای ایشان هزینه نکنیم.
*
آقای نگهدار، با سلام
این که می گویید اصلاح طلبان توانایی پاسخ به حمایت احتمالی جمهوری خواهان یا ملی مذهبی ها را ندارند جای بحث دارد. لازم هم نیست همیشه یک حمایت با پاسخ فوری روبرو شود. حمایت از اصلاح طلبان در موقعیت فعلی به تقویت همبستگی نیروهای مخالف اقتدارگرایی کمک می کند و می تواند به نزدیک شدن آنها و نیروهای دموکرات یاری برساند.
نیز این که می گویید پایگاه اجتماعی جمهوری خواهان در صورتی که آنان موضعی شبیه نهضت آزادی یا جبهه مشارکت اتخاذ می کردند واکنش منفی نشان می داد، دست کم گرفتن توانایی تحلیل این پایه اجتماعی نیست؟
مسئله به هیچ وجه آنطور که شما می گویید دامن زدن به این توهم نیست که چرخ اصلاح طلبی دوباره مثل دوران بعد از دوم خرداد بچرخد و یا آن که با این انتخابات می توان اکثریت را به دست آورد. همه می دانند نمی شود اما رسیدن به این نتیجه پراگماتیک که تقویت جناح آقای خاتمی و اصلاح طلبان در شرایط سخت موجود، می تواند همراه با اعتراض به انتخابات ناعادلانه صورت بگیرد و ممکن است به نفع فرآیند دموکراسی باشد چندان هم سخت نیست. ظاهرا موضع خود شما هم همین است. به قول شما عدم شرکت به معنی تبری جستن از ائتلاف اصلاح طلبان است. حال به من بگویید ضرورت تبری جستن در این موقعیت خفقان آور که هجوم همه جانبه اقتدارگرایان بیش از همیشه متوجه اصلاح طلبان است و آنها بیش از همیشه به حمایت و یاری نیروهای دموکرات نیاز دارند چبست؟
من به نظرم می رسد که شاید مسئله عدم شرکت تا حد زیادی تابع احساسات جریحه دار شده ما است که با تحقیر و توهین شدید اقتدارگراها روبرو شدهایم و بیشتر یک عکس العمل است تا عملی ناشی از یک تحلیل و اقدام سیاسی هدفمند و معطوف به فایده مشخص. قهری که به نیروهای اصلاح طلب زیان می رساند.
با احترام محمد صادق اسماعیلی