در فهم سخن نیک تاجزاده

23.10.13 | فرخ نگهدار


سخنی هوشمندانه
«این نخستین بار نیست که افراطیون در برابر رأی و انتخاب مردم می‌ایستند و به صراحت اعلام می‌کنند که برایشان فرق نمی‌کند که اکثریت ایرانیان کدام نامزد، برنامه و نگاهی را برگزیده‌اند؟ آنان حاضر نیستند روش نهادهای غیرانتخابی و زیر نظر رهبری از جمله در قو‌‌‌ه‌ی قضائیه و صدا و سیما را اصلاح کنند! هدف اصلی البته القاء این موضوع است که دکتر روحانی کاره‌ای نیست و رأی اکثریت هرچه باشد، چیزی را تغییر نخواهد داد. و به این ترتیب می‌کوشند مردم را دلسرد نمایند. البته هنوز تا زمانی که شمشیرها برای دکتر روحانی از رو کشیده شود و هر نه روز یک بحران بیافرینند، اندکی باقی است. به هر رو وظیفه‌ی ما هم‌چنان صبر و مقاومت و روشنگری و صد البته دفاع قاطع تر و همه جانبه تر از دولت تدبیر و امید است. تا رئیس جمهور و همکارانش بتوانند باری از دوش ملت بردارند. حتی اگر نظر رهبری آن باشد که تاوان رأی اکثریت به دکتر روحانی را آسیب دیدگان ۸۸ و زندانیان و خانواده های آنان بپردازند، باز هم باید با آمادگی کامل این شرایط را تحمل کنیم و هم چنان به آینده بیندیشیم. ما به خداوند بزرگ و بخشنده اتکال داریم و به مردمی آگاه و وفادار متکی هستیم. زمان هم به ضرر اندیشه های انسدادی و حکومت مطلقه فردی در جریان است. پس هیچ دلیلی وجود ندارد که ناامید شویم یا ذره ای سستی کنیم. به یاری حق در آینده پیروزی های بزرگتری نصیب ملت ایران خواهد شد.»
این سخنی بس نیک و هوشمندانه از زندانی سیاسی دلیر ما، مصطفی تاج زاده است. او طی نامه‌ای از زندان فهم غلامحسین محسنی اژه‌ای، عنصر سرشناس راست افراطی و دادستان کل کشور را افشا کرده می‌نویسد نرمش قهرمانانه از نظر وی یعنی «در سطح بین الملل بازی برد-برد در پیش گرفته شود اما در عرصه‌ی داخلی هم‌چنان بازی برد-باخت حاکم بماند. نرمش قهرمانانه در روابط خارجی یعنی تلاش برای لغو تحریم‌ها و تهدیدها ولی در داخل به مفهوم تداوم حبس‌ها و حصرها خواهد بود.»

فهم معوج
در سخن تاجزاده با دقت و وسواس حساب دولت آقای روحانی از محسنی اژه‌ای سواست. همه می‌دانند که آن کس که عهده‌دار پیشبرد بازی برد-برد در سطح بین‌المللی است، آقای روحانی است و آنکس که برای مخالفین و منقدین «شمشیر از رو می‌بندد» و به قول تاجزاده «فردا برای دولت روحانی هم شمشیر از رو خواهد بست»، آقای غلامحسنی محسنی اژه‌ای است.
برخی سایت‌ها محتوای حرف دقیق و بسیار سنجیده‌ی مصطفای عزیز را با همان دقت و ظرافت مورد نظر وی نقل نکرده اند. آنها با تیترها و تفسیرها حرف تاجزاده را طوری آرایش داده‌اند که گویا «سازش در خارج و حبس و حصر در داخل» سیاستی مورد توافق در نظام است.
بر همگان روشن است که از پی پیروزی ۹۲، اکنون از چهار رکن اصلی نظام، دو رکن، یعنی قضائیه و صدا و سیما، عمدتا تحت کنترل افراط‌گرایان است. مجلس، مخلوطی از هر دو است. و اما قوه‌ی مجریه به هیچ تعبیر، دیگر جولانگاه افراط‌گرایی نیست. مصطفی نیز با هوشمندی تمام همان دو رکن جولانگاه راست افراطی می‌شناسد و مورد هجوم قرار می‌دهد.
با این همه بر سخن مصطفی باید یک «تصریح» هم افزود. او قبول دارد که هرگاه عرصه‌ی سیاست خارجی هم در دست امثال ضرغامی و اژه‌ای می‌بود، آنجا نیز سودای برد-باخت حاکم بود و ما، در آنجا نیز مثل هشت سال گذشته، به جای لبخند شاهد حرف های تلخ و درشت و عبوس احمدی نژاد و جلیلی بودیم. او می بیند که دیگر گذشته است آن زمان که کسانی روی کار می آیند بتوانن در محراب و منبر «جلوه ها کنند» و چون به خلوت‌ِ خانه درآیند «آن کارِ دیگر» را از سر گیرند. مصطفی خوب می‌داند که برای هر نحله، سیاست خارجی و سیاست داخلی هم‌راستایند و نمی توانند هم راستا نباشند. پنداشتم این است که این «تصریح» با اساس فکر و تحلیل مصطفی هم‌ر‌‌ا‌ستاست.

تاجزاده و سوریه
بر سخن مصطفی یک حاشیه‌ی روشن‌گرانه نیز ضرور است.
او در نامه‌ی خود نوشته است: «کسانی باید از ملت ایران معذرت بخواهند که با حمایت مطلق از حزب جنایت‌کار بعث سوریه ایران و ایرانی را بدنام کردند و بهانه‌های لازم را برای جنگ فاجعه‌بار شیعی – سنی در اختیار تکفیری های سلفی، ارتجاع منطقه و دولت اسرائیل قرار دادند.»
این سخن را من به گونه‌ای کمی متفاوت عرضه می‌کنم تا کمتر شبهه‌خیز شود:
«کسانی باید از ملت ایران معذرت بخواهند که وقتی دیدند ارتجاع منطقه، دولت اسرائیل، با حمایت مالی و تسلیحاتی بیدریغ از گروه های جهادی و سلفی، جنگ فاجعه‌بار شیعی- سنی را به ملت سوریه تحمیل کرده و می‌کوشند آن را به عراق و لبنان هم تسری دهند، به جای دفاع از گفتگو و سازش میان حکومت سوریه و مخالفان، به حمایت مطلق از رژیم بعث سوریه و جنایات آن ادامه دادند.»
ژنو ۲ در راه است و نه می‌توان جلوی نام هیات دولتی سوری نام «هیات نمایندگی حزب جنایتکار بعث سوریه» را نهاد و نه می‌توان به این عنوان آنها را از مشارکت در ژنو ۲ محروم کرد. مسلم است که همه‌ی طرف‌ها مرتکب جنایت شده‌اند. از همان ابتدا خوب بود کشور ما خواهان گفتگو میان اسد و مخالفان بود. حالا هم باید همه به گفتگو فراخوانده شوند. سلفی‌ها و دیگر دست‌نشاندگان ارتجاع عرب، البته با این بهانه که حزب بعث جنایتکار است از شرکت در ژنو ۲ امتناع می‌کنند. حکومت ایران و همه‌ی ایرانیان باید فعالانه خواهان شرکت همه‌ی طرف های درگیر در جنگ داخلی سوریه در گفتگوها باشند. ما باید کسانی را مسئول ادامه‌ی جنایت بشناسیم که از گفتگو روی می‌گردانند. رویگردانی از گفتگو یعنی روی کردن به اسلحه. نفی گفتگو یعنی راه گشودن بر تروریسم، چه از سوی مخالفان چه از سوی حکومت.


آرایش قوا در حکومت
اما این حاشیه‌نویسی بر سخن مصطفی تاجزاده، ذره‌ای از سلامت گفتار و دقت و مسئولیت او در تحلیل وضعیت حاضر نمی‌کاهد. و سایت‌های خبررسانی فارسی زبان مسئولند که او را طوری بازتاب ندهند که گویا او دولت را متهم می کند که سیاست لبخند در خارج و سرکوب در داخل را پی می‌گیرد.
ما باید بار دیگر آرایش قوا در درون حکومت و مواضع قدرت جناح‌ها و نیروها در ساختار حاکم را با صراحت و روشنی در ذهن خود تصویر کنیم. این آرایش در ذهن مصطفی تاجزاده به نظر من با دقت بسیار ترسیم شده است.
تاجزاده می‌نویسد «زمان هم به ضرر اندیشه‌های انسدادی و حکومت مطلقه‌ی فردی در جریان است.» و من اضافه می‌کنم: آری! مبارزه‌ی یک صد و ده ساله‌ی مردم ایران ثمرات بزرگ داشته و اکنون سرنوشت کشور ما را سال‌هاست که دیگر «یک فرد» تعیین نمی‌کند. مردم و جناح‌های سیاسی، در سرنوشت کشور موثرند.
دولت آقای روحانی برآیند تعادل موجود میان جناح‌ها و نهادهای صاحب قدرت در جامعه و در حکومت است. این دولت در عمل «ائتلاف» میان چهار جناح صاحب نفوذ در جامعه و حکومت است. آنها هر کدام یک عرصه از عرصه‌های چهارگانه‌ی مسئولیت دولت را تحت کنترل خود دارند.
- در عرصه‌ی سیاست خارجی و امنیت خارجی نگرش هم‌فکران آقای روحانی اندیشه‌ی راهنماست.
- در عرصه‌ی سیاست‌های اقتصادی نگرش هم‌فکران آقای رفسنجانی اندیشه‌ی راهنماست.
- در عرصه‌های فرهنگ و هنر و آموزش و آموزش عالی تا حدی محسوس نگرش هم‌فکران آقای خاتمی اندیشه‌ی راهنماست.
- در عرصه‌های امنیت داخلی هم‌چنان نگرش طیفی از محافظه‌کاران، از افراطی گرفته تا اعتدالی، اندیشه‌ی راهنماست؛ طیفی از برادران طائب تا برادران لاریجانی. (وابستگان به همین طیف دستگاه رهبری را هم تحت کنترل خود دارند)


جوهر کلام تاجزاده
مصطفی تاجزاده در زندان نشسته است. زیرا او برای برون‌برد کشور از وضع فعلی، برای تصحیح رابطه‌ی دولت-ملت، برای کاهش تنش میان ایران و جهان، نسخه‌ی راهبردی ارایه می دهد:‌
- منزوی‌سازی محافظه‌کاران افراطی، از قماش طائب‌ها و اژه‌ای‌ها؛
- حفظ همکاری محافظه‌کاران اعتدالی و اصلاح‌طلبان؛
- حفظ پشتیبانی مردم از تلاش‌های دولت برای کاهش تنش خارجی؛
- منع جانبداری رهبری در رقابت‌های جناحی، ضمن حمایت کامل از دولت؛

تا کلیِد حبس‌ها و حصرها در دست محافظه‌کاران افراطی است، تا زمانی که این نگرش منزوی نشده و از حکومت رانده نشده است، تا زمانی که نیمی از دستگاه رهبری در قرق طائب‌ها و اژه‌ای‌هاست، آنها با کارشکنی‌ها در کار دولت، و بحران سازی‌های ۹ روزه، خواهند کوشید نگذارند دولت روحانی سرنوشتی جز دولت خاتمی پیدا کند.


اما آیا افراط گرایان موفق خواهند شد؟
آیا پاسخ به این سئوال قبل از همه، بستگی دارد به رفتار رهبر جمهوری اسلامی؟
آیا پاسخ به این سئوال، قبل از همه بستگی دارد به رفتار فعالین مدنی و نیروهای اپوزیسیون؟
به نظر من:
• پاسخ به این سئوال قبل از همه به گستردگی طیف نیروهایی بستگی دارد که راهبردهای سیاسی فوق را راهنمای عمل سیاسی روزمره‌ی خود قرار می‌دهند.
• پاسخ مثبت به این سئوال بستگی دارد به این که طیف نیروهایی که راهبردهای سیاسی فوق را می‌پذیرند تا چه حد با همآهنگی عمل کنند.
و شکسته شدن حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد و آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی، از پرآوازه‌ترین نشانه‌های کارآمد شدن آن راهبردهاست