فرمانده کل بسیج، آقای سردار غیب پرور، در مباحثی که از جانب آقای رسول خادم، رئیس مستعفی فدراسیون کشتی، مطرح شد ورود کرده و سخنانی بر زبان آورده است که نه تنها سرنوشت ورزش ایران، بلکه با سیاست خارجی و منافع کشور نیز اصطکاک معین تولید کرده است.
چرا ایران تصمیم گرفته است به اسرائیل کمک کند که در مسابقات ورزشی راحت تر پیروز شود؟ آنها که در دستگاه های امنیتی کشور زیر هر کاسه ای نیم کاسه ای می بینند چرا در چرایی این خدمت بزرگ به منافع اسرائیل جستجو و ردگیری نمی کنند؟
سیاست امتناع از رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی از هر زاویه ای که بررسی شود سیاستی اشتباه است.
اول
این سیاست فاقد بهره سیاسی برای کشور است. اگر ایران در سال 1349 از انجام مسابقه فوتبال با اسرائیل امتناع می کرد بزرگترین خفت برای کشور ما و بزرگترین خوشحالی برای اسرائیل بود. جمهوری اسلامی ایران در عمل نردبان اسرائیل شده است که راحت تر به اهداف ورزشی خود دست یابد. چرا؟ خدا می داند.
دوم
سیاست امتناع از رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی عملا به طرفی می رود که راه محرومیت ایران از شرکت در مسابقات جهانی هموار شود. استدلال آقای خادم جدی، مسوولانه و از سر دلسوزی برای کشتی و برای ایران است.
امتناع سیاستی تداوم پذیر نیست. چون نمایندگان ایران نمی توانند برای آن دلایل حقوقی عرضه کنند و عرضه نمی کنند. بی دلیل نیست که حرف های آقای غیب پرور فقط در خبرگزاری سپاه مطرح میشود و نه در فدراسیون های ورزشی یا در میدان های مسابقات. درست برعکس در مجامع ورزشی و در مسابقات در هیچ کجا ایران نگفته است که به دلایل سیاسی ورزشکارانش از مسابقه با اسرائیل امنتاع می کنند یا مجبور به امتناع می شوند. یکی مجبور است تمارض کند، یکی خود زنی می کند، یکی انصراف میدهد و ... این سیاست دوام پذیر نیست و به حذف ایران از مسابقات بین المللی منجر خواهد شد.
سوم
سیاست درست این است که جمهوری اسلامی ایران با اختصاص امکانات بیشتر در رشته هایی که امکان رویارویی با اسرائیل در آنها جدی است تلاش مضاعفی را سازمان دهد که به اسرائیل اجازه ندهد جایگاهی که حق ایران است را با زحمت کمتر تصاحب کند.
چهارم
در وضعیت بسیار حساس کنونی ایران اصلا نیاز ندارد که مساله اسرائیل به موضوع اصلی مناسبات ایران با جهان بدل شود. این خواست نتان یاهوست و هرکس که در ایران راه هموار می کند که خواسته نتان یاهو پیش برود در عمل مجری اهداف ضدملی است. به سخنان آقای غیب پرور گوش کنید. او از ورزش می خواهد به عنوان یک حربه دیپلماتیک استفاده کند. و این در حالی است که تمام تلاش نمایندگان رسمی دیپلماسی ایرانی این است که به همکاران خود در سایر کشورها بگویند که ایران هرگز برای نابودی اسرائیل اقدام نکرده و نخواهد کرد.
تا زمانی که آقای ترامپ مصدر کار و برجام لرزان است، عملی که اروپا را در همکاری با ایران مردد کند و یا در امریکا دموکرات ها را به مقابله با ایران برانگیزاند سیاستی اشتباه و بشدت بی موقع است.
جمهوری اسلامی ایران باید تا زمانی که هنوز به مرحله تثبیت مناسبات اقتصادی با غرب دست نیافته و اقتصاد کشور در معرض تحریم هاست، در قبال اسرائیل از یک سیاست کاملا تدافعی پیروی کند و از اتخاذ مواضع تهاجمی علیه اسرائیل بپرهیزد. شعار نابودی اسرائیل شعاری تهاجمی، اما در عمل کاملا بی معناست. اسرائیل نابود نخواهد شد؛ چنانکه ایران. اما اسرائیل تغییر خواهد کرد؛ چنانکه ایران.
طرح شعار نابودی اسرائیل در عمل یک مو هم از سر اسرائیل کم نمی کند. اما هرچه پرصداتر باشد، امکان بهره گیری ایران از شکاف های میان اروپا و امریکا، و امکان بهره گیری ما از شکاف های میان صاحبان قدرت در امریکا، را با سهولت بیشتری از ما سلب خواهد کرد.
پنجم
سال هاست که صاحب نظران و دلسوزان ایران می نویسند و می گویند که در کشور ما هم، مثل تمام کشورهای متمدن و معتبر در دنیا، باید نظامیان تابع سیاست مداران باشند و از مداخله خودسرانه در سیاست داخلی و خارجی منع شوند. مواضع آقای غیب پرور با مواضع رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران متفاوت و متضاد است. به این دوگانگی باید هرچه زود تر پایان داده شود. ایران در عرصه سیاست خارجی باید یک حرف بزند و آن حرف باید از زبان نمایندگان رسمی سیاست خارجی کشور شنیده شود.