آخرین دقایق سال 1401 را پشت سر گذاشتیم و اکنون نوروز به خانه های ما ایرانیان در هر کجای دنیا که هستیم قدم گذاشته است.
فرارسیدن نوروز باستانی، این نشانه نو شدن زمین و زندگی را به شما هم میهنان عزیز، به شما یاران و همراهانی که با هم بار غم ها و لذت شادی ها را بر دوش می کشیم صمیمانه تبریک می گویم.
ما امشب در حالی پای سفره هفت سین می نشینیم که صدها خانوار هم میهن ما سفره خود را بدون عزیزی جانباخته و یا بر سر خاک او پهن کرده اند. کاش می شد که در این روزهای نوروزی شاخه گلی جای آن جای خالی بگذاریم و مرهمی باشیم بر قلب جگرسوختگان به هوای همیاری و همبستگی.
امیدوارم سالی داشته باشیم که در آن دردها و رنج ها کمتر از سال 1401 و شادی ها و پیروزی ها بیش از سالی که گذشت باشد. سالی که گذشت یک سال کاملا استثنائی در تاریخ معاصر کشور ما بود. سالی که در آن نسل نوخاستگان ایرانی علیه استبداد حاکم به پا خاستند و بانگ زن زندگی آزادی را در سراسر کشور طنین افکن کردند. خیزشی بزرگ و سراسری به پیشگامی زنان پیشرو و مبارز ما که پایه های حکومت استبدادی را به لرزه انداخت. خیزشی که سرسختانه ترین مقاومت حکومت برای تحمیل حجاب اجباری را عقب زد و کثافت گشت ارشاد از خیابان ها برچید.
سالی که گذشت سال تشدید درد و رنج بیشتر برای عموم زحمتکشان، به ویژه کارگران و معلمان کشور بود. بار تورم دهشتناک و بی لیاقتی و ولنگاری حکومت وسیعترین اعتراضات زحمتکشان و دردمندان کشور موجب شد.
اگر سال 1400 سال عقب زدن مردم و تحمیل یک عضو هیات مرگ به عنوان رئیس جمهور به کشور بود، اگر سال 1400 سال یکه تازی مرتجع ترین جناح های حکومت و سال قلع و قمع همه معترضان و منتقدان درونی بود، سال 1401 سال بازگش امید به ایران، به جامعه مدنی ما، سال تعرض دوباره کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، فعالان حقوق اقلیت های قومی و مذهبی بود.
حرف پوچی است که می گویند حکومت را نمی توان عقب نشاند. اکنون در پایانه سال 1401 پایه های استبداد حاکم بس سست تر و خودباوری و توانمندی جامعه مدنی ایرانی بس چشمگسرتر و امیدوار کننده تر از یک سال پیش است. سالی که گذشت سال ریختن ترس ها و تزریق خودباوری به وجود مردمان بود، علیرغم پرپر شدن صدها جان شیفته و نو شکفته، علیرغم دهها هزار بازداشت.
هم میهنان گرامی
ایران ما در آستانه یک تحول بنیادین قرار گرفته است. ایران ما هم نیازمند و هم مهیای این تحول بنیادین است. اکثریت بزرگ مردم ایران فقها و معممین را شایسته ترین افراد برای اداره امور کشور نمی دانند. آنها می خواهند حق داشته باشند حکومت را خودشان انتخاب کنند. حتی در خود حکومت هم افراد بسیاری هستند که از میان آیت الله های عملا موجود هیچ کس را شایسته جایگزینی ولی فقیه فعلی نمی دانند. راست این است که هم در پائین و هم در بالا ولایت فقیه به بن بست رسیده است.
انقلاب بهمن برای رهایی از استبداد و دیکتاتوری بود. اما در آن زمان اکثریت جامعه ایرانی هنوز آماده و مهیای آزادی و دموکراسی نبود، امروز هست. مایه مباهات و امید فراوان است که در جنبش زن زندگی آزادی مرگ بر استبداد و مرگ بر دیکتاتورشعار محوری بود و هیچ شعاری در حمایت از حکومت ولایتی یا وراثتی داده نشد.
راه رسیدن به آزادی و دموکراسی نه تداوم حکومت ولایی است و نه بازگشت به حکومت موروثی. دموکراسی و آزادی تنها زمانی اتفاق می افتد که همه ایرانیان، چه اسلام گرا باشند، چه جمهوری خواه و چه پهلوی طلب به طور برابر حقوق در ساختن ایران فردا حق موجودیت و مشارکت داشته باشند. و تجربه نشان داده است که نه نظام ولایی چنین ظرفیتی دارد و نه نظام وراثتی. عده ای در خارج کشور می گویند بحث میان سلطنت و جمهوری را به بعد موکول کنیم. اما به نظر اکثریت جمهوری خواهان هر سه نحله سیاسی اصلی ایرانی، یعنی اسلام گرایان، سلطنت طلبان و جمهوری خواهان باید هم اکنون سامانه های سیاسی خود را تشکیل دهند تا هرگاه شرایط برای یک رفراندوم قانون اساسی مهیا شد همه بدانند از کدام افراد و از کدام سامانه ها، یا از کدام ائتلاف ها حمایت کنند.
اکنون بخش بزرگی از جمهوری خواهان در خارج کشور، که هریک دهه ها مبارزه در راه آزادی و دموکراسی را در کارنامه خود دارند برای همگامی با یکدیگر به توافق رسیده اند. این یک تحول مثبت و امید بخش است. پهلوی طلبان هم در ماه های اخیر برای بسیج نیروهای خود به میدان آمده اند. ایران ما در آستانه دموکراسی قرار داشت اگر همین امروز نه فقط جمهوری خواهان بلکه طرفداران تداوم نظام کنونی و طرفداران بازگشت به نظام پادشاهی در سامانه های سیاسی خود متشکل بودند و حق یک دیگر را برای همزیسیت زیر آسمان ایران و رقابت با یک دیگر بر سر صندوق رای به رسمیت می شناختند.
در پایان درود می فرستم بر همه زندانیان سیاسی کشورم. این تکیه گاه های امید آفرین و رزمنده برای رهایی ایران از استبداد. آنها سنگر راستین استقامت در برابر استبداد فقاهتی هستند. باشد که موفقیت در مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، مبارزه پیگیر برای تثبیت حق موجودیت و برای همگرایی تشکل های مدنی ایران ما را یک گام دیگر به سوی گذار به آزادی و دموکراسی به پیش راند.